آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
لف و نشر
«لف» در لغت به معنی پیچیدن و «نشر» به معنی پراکندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو یا چند کلمه است در بخشی از کلام که توضیح آن ها در بخش دیگر آمده است. نکته 1: کلماتی که در بخش اوّل می آیند، «لف» و کلمـاتی که به عنـوان توضیح در بخـش دوم می آیند، «نشر» نام دارند. نکته 2: هرگاه نظم و ترتیب بین کلمات «لف و نشر» رعایت شده باشد، آن را «لف و نشر مرتب» گویند و در غیر این صورت «لف و نشر مشوش» خوانده می شود. مثال 1: تا رفتنش ببینـم و گفتنش بشنـوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم توضیح: واژه های «ببینم» و «بشنوم» لف است. و دو واژه «سمع و بصر» نشر قرار گرفته است. چون کلمات « نشر» به ترتیب برای توضیح کلمات «لف» قرار نگرفته اند، لذا به آن «لف و نشر مشوش» گویند. (بصر شدم تا ببینم، سمع شدم تا بشنوم) مثال 2: دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بی حلم و زاهد بی علم. توضیح: دوترکیب «دشمن ملک و دشمن دین» لف و دو ترکیب «پادشاه بی حلم و زاهد بی علم» نشر هستند. لذا چون توضیح «نشر» با «لف» برابر است، آن را «لف و نشر مرتب» گویند. (پادشاه بی حلم دشمن ملک و زاهد بی علم دشمن دین هستند.) نهج البلاغه : حکمت ها
شناخت پايه هاى ایمان و کفر
<strong> وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ </strong> اَلْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى اَلصَّبْرِ وَ اَلْيَقِينِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْجِهَادِ ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۶۲ - عرق
ای گشته گل از رشک جمال تو ورق قصاب کاشانی : ترکیبات
شمارهٔ ۵ - آتش طور
رخت در جانگدازی آتش طور است پنداری شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۷
راز دل عشاق به هر کس نتوان گفت سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۸۷
چون سر چاه بلا باز شود بر یعقوب امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۹۴
سَرِ بمیرم، سَرون ونه وَنوشه عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۹
ای دو عالم یک فروغ از روی تو نهج البلاغه : حکمت ها
شناخت خوبى و بدى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ اَلنَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ اَلْجَنَّةُ حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۸۶۱
نیامدی و من از انتظار می سوزم نهج البلاغه : حکمت ها
حرکت سریع انسان به سوی مرگ
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ اَلْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ اَلْمُلْتَقَى امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۶۳
جان سرانگشت آن نگارین دید ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۲۶ - ماجرای زمستان
دوش چون برشد آن درفش سیاه قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
تا پرده روی ماه من عنبر گشت عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۲۸
اهل وفا که آتش ما تیز می کنند ملکالشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در نیکامی و بدنامی می گوید
آه از انسان که چون شود سوی پست کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۴
بگذشت و مرا اشک روان بود هنوز جامی : سبحةالابرار
بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن
پیش ازان کایدت این واقعه پیش کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵۰
دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۸۱
ای درد تو درمان من جان منی تو یا تنی
لف و نشر
«لف» در لغت به معنی پیچیدن و «نشر» به معنی پراکندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو یا چند کلمه است در بخشی از کلام که توضیح آن ها در بخش دیگر آمده است. نکته 1: کلماتی که در بخش اوّل می آیند، «لف» و کلمـاتی که به عنـوان توضیح در بخـش دوم می آیند، «نشر» نام دارند. نکته 2: هرگاه نظم و ترتیب بین کلمات «لف و نشر» رعایت شده باشد، آن را «لف و نشر مرتب» گویند و در غیر این صورت «لف و نشر مشوش» خوانده می شود. مثال 1: تا رفتنش ببینـم و گفتنش بشنـوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم توضیح: واژه های «ببینم» و «بشنوم» لف است. و دو واژه «سمع و بصر» نشر قرار گرفته است. چون کلمات « نشر» به ترتیب برای توضیح کلمات «لف» قرار نگرفته اند، لذا به آن «لف و نشر مشوش» گویند. (بصر شدم تا ببینم، سمع شدم تا بشنوم) مثال 2: دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بی حلم و زاهد بی علم. توضیح: دوترکیب «دشمن ملک و دشمن دین» لف و دو ترکیب «پادشاه بی حلم و زاهد بی علم» نشر هستند. لذا چون توضیح «نشر» با «لف» برابر است، آن را «لف و نشر مرتب» گویند. (پادشاه بی حلم دشمن ملک و زاهد بی علم دشمن دین هستند.) نهج البلاغه : حکمت ها
شناخت پايه هاى ایمان و کفر
<strong> وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ </strong> اَلْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى اَلصَّبْرِ وَ اَلْيَقِينِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْجِهَادِ ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۶۲ - عرق
ای گشته گل از رشک جمال تو ورق قصاب کاشانی : ترکیبات
شمارهٔ ۵ - آتش طور
رخت در جانگدازی آتش طور است پنداری شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۷
راز دل عشاق به هر کس نتوان گفت سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۸۷
چون سر چاه بلا باز شود بر یعقوب امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۹۴
سَرِ بمیرم، سَرون ونه وَنوشه عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۹
ای دو عالم یک فروغ از روی تو نهج البلاغه : حکمت ها
شناخت خوبى و بدى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ اَلنَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ اَلْجَنَّةُ حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۸۶۱
نیامدی و من از انتظار می سوزم نهج البلاغه : حکمت ها
حرکت سریع انسان به سوی مرگ
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ اَلْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ اَلْمُلْتَقَى امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۶۳
جان سرانگشت آن نگارین دید ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۲۶ - ماجرای زمستان
دوش چون برشد آن درفش سیاه قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
تا پرده روی ماه من عنبر گشت عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۲۸
اهل وفا که آتش ما تیز می کنند ملکالشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در نیکامی و بدنامی می گوید
آه از انسان که چون شود سوی پست کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۴
بگذشت و مرا اشک روان بود هنوز جامی : سبحةالابرار
بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن
پیش ازان کایدت این واقعه پیش کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵۰
دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۸۱
ای درد تو درمان من جان منی تو یا تنی