عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۱۴
رفتی و مرا خار شکستی در دل باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۹
دلی دیرم چو مو دیوانه و دنگ باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۷
دلی دیرم ولی دیوانه و دنگ جلال عضد : مفردات
شمارهٔ ۱۱
گنگ کور ار دو دیده بگشاید فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۳
گر عارف حق بینی چشم از همه بر هم زن ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
هر چند بدردم از دل محکم تو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۷۰ - فردوسی طوسی علیه الرّحمه
و هُوَ حکیم ابوالقاسم حسن بن اسحق بن شرف شاه از مشاهیر حکما و شعراست و کتاب شاهنامهٔ وی بر حکمتش گواست. همگی فصحا به استادی وی اقرار دارند و قول او را حجت میشمارند. از غایت اشتهار کالشّمس فی وسط النّهار محتاج به توضیح حال نیست اگرچه سخن سرایی معروف ولیکن به صفت زهد و تقوی موصوف است. در محبت و خلوص حضرت شاه ولایت و اهل بیت هدایت جد بلیغ فرموده. چنانکه سلطان محمود بیشتر به همین سبب از حکیم رنجید و ازوفای عهد دامن درکشید و تا دامان قیامت زهر ملامت چشید و به حکیم نسبت رفض داد ودرِ تحدید و سیاست گشاد. شرح این معنی در تواریخ مسطور و در السنه و افواه مذکور است. گویند که چون جناب حکیم وفات یافت شیخ ابوالقاسم کُرَّکانی فرمود که حکیم تمامت عمر خود را صرف مدحت مجوسیّه نمود، من بر وی نماز نگزارم و در همان شب حکیم را به خواب دید در مقام موقنان مقیم و در روح و ریحان جنت نعیم. ازوی پرسید که این منزلت به چه یافتی؟ حکیم گفت: به این بیت که در توحید حق سبحانه و تعالی گفتهام: صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۶
چراغ راه ندارد به بزم روشن ما باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۴۱
مرا نه سر نه سامان آفریدند اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۹۸
چه غم دارد دل از اندیشه ما غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۷ - پیدا کردن گناه صغایر و کبایر
بدان که توبه از گناه بود و گناه هرچند صغیره تر باشد سهلتر بود. چون اصرار نکند. و اندر خبر است که نمازهای فریضه کفارت همه گناه است مگر کبائر و نماز جمعه کفارت است همه گناهان را تا به جمعه مگر کبائر. و حق تعالی گفته است، «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه تکفر عنکم سیاتکم» «اگر از کبایر دست بدارید صغایر عفو کنم». پس فریضه است بدانستن که کبائر کدام است و صحابه را در این خلاف است. بعضی گفته اند که هفت است و بعضی گفته اند که بیشتر است. و بعضی گفته اند که کمتر. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۹
پسندی خوار و زارم تا کی و چند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵
ای یار ما، دلدار ما، ای عالم اسرار ما رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ
اسم شریف آن جناب مولانا محمد شیرین و از فحول موحدین. با شاهرخ بن تیمور معاصر بود و با کمال خجندی ملاقات نمود. جناب شیخ بهاءالدین عاملی در کشکول نوشته که وی مرید شیخ اسماعیل سمنانی و او مرید شیخ نورالدین عبدالرحمن اسفراینی است. گویند خرقه از شیخ محی الدین عربی پوشیده و به طریقهٔ توحید کوشیده. بعضی گفتهاند مولدش قریهٔ نائین و مرقدش در اصطهبانات فارس است. بعضی گفتهاند در سرخاب تبریز است. همان چون شیخ مغربی نام متعدد بودهاند مردم اشتباه نمودهاند. غالباً در باب تعیین مضجع آن جناب قول اول مقرون به صواب باشد. غرض، شیخی مجرد و عارفی موحد است. وفاتش در سنهٔ ۸۰۹. دیوانش مطالعه شد و این اشعار از آن جناب نوشته شد: کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۳
سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳
غم عشقت بیابان پرورم کرد سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۳
ای فغان بی دلان از چشم شوخ شنگ تو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۹
عشق پیدا می کند تنها مرا رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۳۴ - نیز در مدح اتسز خوارزمشاه
شها ، قدر تو از فلک برترست
شمارهٔ ۱۴
رفتی و مرا خار شکستی در دل باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۹
دلی دیرم چو مو دیوانه و دنگ باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۷۷
دلی دیرم ولی دیوانه و دنگ جلال عضد : مفردات
شمارهٔ ۱۱
گنگ کور ار دو دیده بگشاید فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۳
گر عارف حق بینی چشم از همه بر هم زن ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
هر چند بدردم از دل محکم تو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۷۰ - فردوسی طوسی علیه الرّحمه
و هُوَ حکیم ابوالقاسم حسن بن اسحق بن شرف شاه از مشاهیر حکما و شعراست و کتاب شاهنامهٔ وی بر حکمتش گواست. همگی فصحا به استادی وی اقرار دارند و قول او را حجت میشمارند. از غایت اشتهار کالشّمس فی وسط النّهار محتاج به توضیح حال نیست اگرچه سخن سرایی معروف ولیکن به صفت زهد و تقوی موصوف است. در محبت و خلوص حضرت شاه ولایت و اهل بیت هدایت جد بلیغ فرموده. چنانکه سلطان محمود بیشتر به همین سبب از حکیم رنجید و ازوفای عهد دامن درکشید و تا دامان قیامت زهر ملامت چشید و به حکیم نسبت رفض داد ودرِ تحدید و سیاست گشاد. شرح این معنی در تواریخ مسطور و در السنه و افواه مذکور است. گویند که چون جناب حکیم وفات یافت شیخ ابوالقاسم کُرَّکانی فرمود که حکیم تمامت عمر خود را صرف مدحت مجوسیّه نمود، من بر وی نماز نگزارم و در همان شب حکیم را به خواب دید در مقام موقنان مقیم و در روح و ریحان جنت نعیم. ازوی پرسید که این منزلت به چه یافتی؟ حکیم گفت: به این بیت که در توحید حق سبحانه و تعالی گفتهام: صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۶
چراغ راه ندارد به بزم روشن ما باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۴۱
مرا نه سر نه سامان آفریدند اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۹۸
چه غم دارد دل از اندیشه ما غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۷ - پیدا کردن گناه صغایر و کبایر
بدان که توبه از گناه بود و گناه هرچند صغیره تر باشد سهلتر بود. چون اصرار نکند. و اندر خبر است که نمازهای فریضه کفارت همه گناه است مگر کبائر و نماز جمعه کفارت است همه گناهان را تا به جمعه مگر کبائر. و حق تعالی گفته است، «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه تکفر عنکم سیاتکم» «اگر از کبایر دست بدارید صغایر عفو کنم». پس فریضه است بدانستن که کبائر کدام است و صحابه را در این خلاف است. بعضی گفته اند که هفت است و بعضی گفته اند که بیشتر است. و بعضی گفته اند که کمتر. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۹
پسندی خوار و زارم تا کی و چند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵
ای یار ما، دلدار ما، ای عالم اسرار ما رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ
اسم شریف آن جناب مولانا محمد شیرین و از فحول موحدین. با شاهرخ بن تیمور معاصر بود و با کمال خجندی ملاقات نمود. جناب شیخ بهاءالدین عاملی در کشکول نوشته که وی مرید شیخ اسماعیل سمنانی و او مرید شیخ نورالدین عبدالرحمن اسفراینی است. گویند خرقه از شیخ محی الدین عربی پوشیده و به طریقهٔ توحید کوشیده. بعضی گفتهاند مولدش قریهٔ نائین و مرقدش در اصطهبانات فارس است. بعضی گفتهاند در سرخاب تبریز است. همان چون شیخ مغربی نام متعدد بودهاند مردم اشتباه نمودهاند. غالباً در باب تعیین مضجع آن جناب قول اول مقرون به صواب باشد. غرض، شیخی مجرد و عارفی موحد است. وفاتش در سنهٔ ۸۰۹. دیوانش مطالعه شد و این اشعار از آن جناب نوشته شد: کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۳
سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳
غم عشقت بیابان پرورم کرد سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۳
ای فغان بی دلان از چشم شوخ شنگ تو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۹
عشق پیدا می کند تنها مرا رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۳۴ - نیز در مدح اتسز خوارزمشاه
شها ، قدر تو از فلک برترست