اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۵
وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۳۱
پاسبانان گنج فضل منند صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
مگر بهر سفر برسته محمل باز جانام اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
من عاشق و رند و لاابالی شده ام اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱۲
سوختم چندانکه سر زد شعله از پیراهنم اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۷۴
آنم که دل به عالم پُر غم نمیدهم فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۹
این چرخ برین که سرفرازی دارد اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۷
بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است سعدالدین وراوینی : باب دوم
داستان آهو و موش و عقاب
ملکزاده گفت: شنیدم که وقتی صیّادی بطلب صید بیرون رفت، دام نهاد، آهوئی در دام افتاد، بیچاره در دام میطپید و بر خود میپیچید و از هر جانب نگاه میکرد تا چشمش بر موشی افتاد که از سوراخ بیرون آمده بود، حال او مشاهده میکرد. موش را آواز داد و گفت: اگرچ میان ما سابقهٔ صحبتی و رابطهٔ الفتی نرفتست و هیچ حقی از حقوق بر تو متوجّه ندارم که بدان وجه ترا لازم آید بتدارکِ حال من ایستادگی نمودن، لکن آثار حسنِ سیرتِ باطن از نکوخوئی و تازهروئی بر ظاهر تو میبینم؛ اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹
چون سبزه دمیده شد به بستان رخت اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲۳
آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۹
از روی نرم، سرزنش خار میکشم اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰
چند باشد چو مسیحا سر افلاک تورا اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳
من سری دارم که بر خاک ره از جولان اوست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۸
درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۵
گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود شیخ بهایی : نان و حلوا
بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان
اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۳
از حال من آگهی تو ای بار خدای
شمارهٔ ۴۴۵
وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۳۱
پاسبانان گنج فضل منند صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
مگر بهر سفر برسته محمل باز جانام اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
من عاشق و رند و لاابالی شده ام اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱۲
سوختم چندانکه سر زد شعله از پیراهنم اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۷۴
آنم که دل به عالم پُر غم نمیدهم فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۹
این چرخ برین که سرفرازی دارد اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۷
بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است سعدالدین وراوینی : باب دوم
داستان آهو و موش و عقاب
ملکزاده گفت: شنیدم که وقتی صیّادی بطلب صید بیرون رفت، دام نهاد، آهوئی در دام افتاد، بیچاره در دام میطپید و بر خود میپیچید و از هر جانب نگاه میکرد تا چشمش بر موشی افتاد که از سوراخ بیرون آمده بود، حال او مشاهده میکرد. موش را آواز داد و گفت: اگرچ میان ما سابقهٔ صحبتی و رابطهٔ الفتی نرفتست و هیچ حقی از حقوق بر تو متوجّه ندارم که بدان وجه ترا لازم آید بتدارکِ حال من ایستادگی نمودن، لکن آثار حسنِ سیرتِ باطن از نکوخوئی و تازهروئی بر ظاهر تو میبینم؛ اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹
چون سبزه دمیده شد به بستان رخت اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲۳
آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۹
از روی نرم، سرزنش خار میکشم اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰
چند باشد چو مسیحا سر افلاک تورا اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳
من سری دارم که بر خاک ره از جولان اوست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۸
درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۵
گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود شیخ بهایی : نان و حلوا
بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان
اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۳
از حال من آگهی تو ای بار خدای