طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲۵
حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۴
سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود
سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۱۶
به لعبتان ضمیر من آن زمان نگری
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۸ - داستان آن عجوزه کی روی زشت خویشتن را جندره و گلگونه می‌ساخت و ساخته نمی‌شد و پذیرا نمی‌آمد
بود کمپیری نودساله کلان
صوفی محمد هروی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸
هر شب من و غمهای تو و روی به دیوار
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
ز استغنا خیالش را به ما پروا نمی‌افتد
سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۳۷ - در مدح بهرامشاه
همیشه قدر و عمر شاه عالم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
بی ضامن و رهن، وام می باید، نیست
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۹
عمر عزیز تا یکی صرف در آرزو کنم
رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ الایة سمع فهم دیگر است و سمع خطاب دیگر. آن بیحرمتان و بیگانگان چون از سمع فهم و قبول محروم بودند، سمع خطاب ایشان را سود نداشت. سمع فهم آنست که در دل جاى گیرد، و قبول در آن پیوندد، و یقین در آن بیفزاید. اگر سالها این طنطنه حروف بسمع خطاب میرسد تا قلقله یافت بسمع جان نرسد، سودى ندارد. آن بو جهل رانده مقهور حکم ازل گشته رفتى و سر بر آستانه مسجد رسول خدا (ص) نهادى، و قرآن از رسول (ص) بسمع ظاهر بشنیدى، اما دلش یک حرف بخود راه ندادى، که قفل نومیدى بر آن زده بودند، و مهر شقاوت بر آن نهاده، و آن دیگر مطرود مهجور ولید مغیره چون قرآن شنید، گفت: «و اللَّه ان لقوله لحلاوة، و ان علیه لطلاوة، و ان اصله لمغدق، و ان اعلاه لمثمر». گفت: این سخن که محمد میخواند سخنى شیرین و پر آفرین است، بالاش چون درخت میوه‏دار، و زیر چون چشمه آب حیات. بظاهر چنین میگفت، و باطنى داشت خراب که حرفى از آن بدل خود راه مى‏نداد، تا بدانى که اعتبار بباطن است، و حقیقت این کار یافت است و قبول. اگر هزاران کس بعمارت ظاهر مشغول شوند، آن عمارت ایشان خرابى یک دل جبر نکند، و بکار نیاید، و اگر یک دل آبادان بود، پاسبان اقلیمى باشد، همه را در حمایت عز خویش گیرد.
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۰ - در ستایش پادشاه علیین جایگاه محمدشاه غازی
ای برده غمت تاب ز دل خواب ز دیده
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۲
کجه شونی مه سرخه گلِ نشونه؟
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۲۱
نباشد اصلی در عشق یار توبه من
نجم‌الدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
گفتا: هر دل به عشق ما بینا نیست
سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۳۵
چون مرا نیست از فلک بهره
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۸
جرعه‌ام را جام و مینا تنک شد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۳۱
جانم شب و روز از تو نشان می طلبد
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۸
چو مهر دوست بر دل تافت این ویرانه روشن شد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۸۸
تا ظن نبری که غمخوری درویشی است
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
دی بنده چو آن لالهٔ خندان تو دید