رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین میرزا محمدتقی بن میرزا محمد کاظم. آن جناب در علوم عقلیه وحید و در فنون نقلیه فرید. و آبا و اجداد مولانا همواره در آن ولایت به طبابت مشغول و در نهایت عزت و احترام میزیستهاند و خود نیز درحکمت الهی و حکمت طبیعی به غایت جامعیت داشته و جمعی در خدمتش تلمذ گزیده بودند و اکتساب فضایل مینمودند. غرض، چون از علم ظاهر، باطنی ندید طالب علوم باطنی گردید. دست تقدیر گریبان اختیار خاطرش را به چنگ مشتاق علی شاه انداخت و مولانا را به آن فضل و کمال مقید و اسیر آن امی ساخت. لاجرم عوام و خواص به طعن و ملامت مولانا پرداختند و او را هدف تیر آزار ساختند و زجر بی شمار و جفای بسیار از ابنای زمان دید و از آن راه پرخطر برنگردید. بالجمله حالات مولانا مفصل است. مختصری اینکه ارادت به مشتاق علی شاه داشت و اجازه از میرزا رونق کرمانی و بعد از شهادت مشتاق علی شاه در سنهٔ یک هزار و دویست و شش در شهر کرمان جناب مولانا، دیوانی به نام وی تمام کرده. چون حالات وی و حالات مولوی رومی مناسب اتفاق افتاده او را مولوی ثانی و برخی مولوی کرمانی خوانند چنانکه مولوی رومی فاضل بوده. شمس الدین تبریزی امی مینمود و شمس الدین را کشتند و مولوی، دیوانی به نام وی پرداخت. مولوی مذکور نیز دیوانی به اسم مشتاق موسوم به مشتاقیه ساخت. مجملاً وی از اعاظم فضلا و عرفای متأخرین بوده و در سنهٔ هزار و دویست و پانزده در کرمانشاهان وفات نمود. آن جناب را مثنوی است موسوم به بحرالاسرار مشتمل بر حقایق و دقایق و رساله در شرح آن مسمی به مجمع البحار و دیوان مشتاقیه مشتمل بر قصاید و غزلیات و رسالهای موسم به کبریت احمر در طریقهٔ ذکر و فکر و او را در سلوک باطن به طریق رمز نوشته و هم رسالهای است موسوم به خلاصة العلوم. چون اشعارش فصیح و بلیغ و مضامین خوب دارد و کمتر شنیده شده است فقیر در این کتاب بعضی از بحرالاسرار و برخی از قصاید و غزلیات وی ثبت مینماید و از آن جمله است: مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۶
ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۴۹
گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
ای شب چه شبی که روزها چاکر تست فریدون مشیری : تشنه طوفان
دیدار
عمری گذشت و عشق تو از یاد من نرفت؛ دل، همزبانی از غم تو خوبتر نداشت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴
ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است ترانه های کودکانه : بخش اول
وقتی که با هم باشیم دنیا چه ماهه
وقتی که با هم باشیم دنیا چه ماهه مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۲
ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست عطار نیشابوری : پندنامه
در بیان چارچیز که اندر خطر بود
چارچیزست ای برادر با خطر صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۱
حذر ز ناخن الماس نیست داغ مرا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱
ای دوست مکن که روزها را فرداست رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۲۶ - ساغر شیرازی
و هُوَ زبدة العلما و قدوة الفضلا تاج الحرمین الشریفین حاج شیخ محمد. اجداد و اعمام آن جناب همگی از مشایخ و ائمهٔ آن ولایت و کُلاًّ سلسلهای نیک و طایفهای به دل نزدیک. همیشه بین الخواص و العوام معزز و مکرم و به فضل و صلاح وعلم و عمل همگنان را مسلم.بذلههای لطیف و نکتههای شریف از آن جناب سرزده و لطایف سخنان آن عالم سخندان گوشزد خلایق آمده با آنکه امامت میفرمود در قید این اسم و رسم نبود. همواره به مقدار روزی مقدّر قانع و خاطر را از پیروی اهل طمع مانع. واقعاً شیخی خوشحال و عالمی صاحب کمال و امامی نیکو خصال بود. قصیده و غزل خوب بیان مینمود و خدمتش مکرر اتفاق افتاد. از غزلیات او چند بیتی تیمنّاً نوشته میشود: جامی : سبحةالابرار
بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
ای رضا بخش ریاضت کیشان مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰
ای دل تو و درد او که درمان اینست امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۲۳۱
تعریفْ کمّه چَنْ چیزره چنون خجیره مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
چون در دل من تویی دروغم خوش نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹
ای دل تا ریش و خسته میدارندت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸
ای در دل من نشسته شد وقت نشست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷
ای خواجه ترا غم جمال و جاهست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۶
ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات
بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین میرزا محمدتقی بن میرزا محمد کاظم. آن جناب در علوم عقلیه وحید و در فنون نقلیه فرید. و آبا و اجداد مولانا همواره در آن ولایت به طبابت مشغول و در نهایت عزت و احترام میزیستهاند و خود نیز درحکمت الهی و حکمت طبیعی به غایت جامعیت داشته و جمعی در خدمتش تلمذ گزیده بودند و اکتساب فضایل مینمودند. غرض، چون از علم ظاهر، باطنی ندید طالب علوم باطنی گردید. دست تقدیر گریبان اختیار خاطرش را به چنگ مشتاق علی شاه انداخت و مولانا را به آن فضل و کمال مقید و اسیر آن امی ساخت. لاجرم عوام و خواص به طعن و ملامت مولانا پرداختند و او را هدف تیر آزار ساختند و زجر بی شمار و جفای بسیار از ابنای زمان دید و از آن راه پرخطر برنگردید. بالجمله حالات مولانا مفصل است. مختصری اینکه ارادت به مشتاق علی شاه داشت و اجازه از میرزا رونق کرمانی و بعد از شهادت مشتاق علی شاه در سنهٔ یک هزار و دویست و شش در شهر کرمان جناب مولانا، دیوانی به نام وی تمام کرده. چون حالات وی و حالات مولوی رومی مناسب اتفاق افتاده او را مولوی ثانی و برخی مولوی کرمانی خوانند چنانکه مولوی رومی فاضل بوده. شمس الدین تبریزی امی مینمود و شمس الدین را کشتند و مولوی، دیوانی به نام وی پرداخت. مولوی مذکور نیز دیوانی به اسم مشتاق موسوم به مشتاقیه ساخت. مجملاً وی از اعاظم فضلا و عرفای متأخرین بوده و در سنهٔ هزار و دویست و پانزده در کرمانشاهان وفات نمود. آن جناب را مثنوی است موسوم به بحرالاسرار مشتمل بر حقایق و دقایق و رساله در شرح آن مسمی به مجمع البحار و دیوان مشتاقیه مشتمل بر قصاید و غزلیات و رسالهای موسم به کبریت احمر در طریقهٔ ذکر و فکر و او را در سلوک باطن به طریق رمز نوشته و هم رسالهای است موسوم به خلاصة العلوم. چون اشعارش فصیح و بلیغ و مضامین خوب دارد و کمتر شنیده شده است فقیر در این کتاب بعضی از بحرالاسرار و برخی از قصاید و غزلیات وی ثبت مینماید و از آن جمله است: مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۶
ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۴۹
گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
ای شب چه شبی که روزها چاکر تست فریدون مشیری : تشنه طوفان
دیدار
عمری گذشت و عشق تو از یاد من نرفت؛ دل، همزبانی از غم تو خوبتر نداشت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴
ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است ترانه های کودکانه : بخش اول
وقتی که با هم باشیم دنیا چه ماهه
وقتی که با هم باشیم دنیا چه ماهه مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۲
ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست عطار نیشابوری : پندنامه
در بیان چارچیز که اندر خطر بود
چارچیزست ای برادر با خطر صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۱
حذر ز ناخن الماس نیست داغ مرا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱
ای دوست مکن که روزها را فرداست رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۲۶ - ساغر شیرازی
و هُوَ زبدة العلما و قدوة الفضلا تاج الحرمین الشریفین حاج شیخ محمد. اجداد و اعمام آن جناب همگی از مشایخ و ائمهٔ آن ولایت و کُلاًّ سلسلهای نیک و طایفهای به دل نزدیک. همیشه بین الخواص و العوام معزز و مکرم و به فضل و صلاح وعلم و عمل همگنان را مسلم.بذلههای لطیف و نکتههای شریف از آن جناب سرزده و لطایف سخنان آن عالم سخندان گوشزد خلایق آمده با آنکه امامت میفرمود در قید این اسم و رسم نبود. همواره به مقدار روزی مقدّر قانع و خاطر را از پیروی اهل طمع مانع. واقعاً شیخی خوشحال و عالمی صاحب کمال و امامی نیکو خصال بود. قصیده و غزل خوب بیان مینمود و خدمتش مکرر اتفاق افتاد. از غزلیات او چند بیتی تیمنّاً نوشته میشود: جامی : سبحةالابرار
بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
ای رضا بخش ریاضت کیشان مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰
ای دل تو و درد او که درمان اینست امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۲۳۱
تعریفْ کمّه چَنْ چیزره چنون خجیره مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
چون در دل من تویی دروغم خوش نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹
ای دل تا ریش و خسته میدارندت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸
ای در دل من نشسته شد وقت نشست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷
ای خواجه ترا غم جمال و جاهست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۶
ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات