مشتاق اصفهانی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۱۲ - تاریخ عمارت
حضرت میرزا ابوطالب
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۰
شمع رویت را دلم پروانه‌ای است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۲۷
چو در پیاله رنجش می عتاب کند
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲
میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت
مولوی : دفتر ششم
بخش ۲۵ - تمثیل مرد حریص نابیننده رزاقی حق را و خزاین و رحمت او را به موری کی در خرمنگاه بزرگ با دانهٔ گندم می‌کوشد و می‌جوشد و می‌لرزد و به تعجیل می‌کشد و سعت آن خرمن را نمی‌بیند
مور بر دانه بدان لرزان شود
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر بشر حافی رحمة الله علیه
آن مبارز میدان مجاهده، آن مجاهز ایوان مشاهده، آن عامل کارگاه هدایت، آن کامل بارگاه عنایت، آن صوفی صافی، بشر حافی رحمة الله علیه، مجاهدة عظیم داشته است و شانی رفیع، و مشار الیه قوم بود. فضیل عیاض دریافته بود، و مرید خال خود بود، علی بن حشرم، و در علم اصول و فروع عالم بود. مولد او از مرو بود. به بغداد نشستی و ابتدای توبه او آن بود که شوریدة روزگار بود. یک روز مست می‌رفت. کاغذی یافت بر آنجا نوشته بسم الله الرحمن الرحیم. عطری خرید و آن کاغذ را معطر کرد و به تعظیم آن کاغذ را در خانه نهاد. بزرگی آن شب به خواب دید که گفتند: بشر را بگوی طیبت اسمنا فطیبناک و بجلت اسمنا فبجلناک و طهرت اسمنا فطهرناک فبعزتی لاطیبن اسمک فی الدنیا و الاخرة. آن بزرگ گفت: مردی فاسق است. مگر به غلط بینم می‌بینم.
سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۱۲
سالی نزاعی در پیادگان حجیج افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم کجاوه نشینی را شنیدم که با عدیل خود میگفت یاللعجب پیاده عاج چو عرضه شطرنج به سر می‌برد فرزین میشود یعنی به از آن میگردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷
ای داده به تو خدای جاه پدرت
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۱
هیچ اربه صید دلها در زلف تابت افتد
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
تا چند بافسون جهان بند توان بود
عطار نیشابوری : باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق
شمارهٔ ۶
بنگر که دلم چه گونه مظلوم نمود
رشیدالدین میبدی : ۲۸- سورة القصص- مکیة
۱ - النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام او که نه در صنع او خلل نه در تقدیر او حیل بنام او که نه در فعل او زلل نه در وصف او مثل مقدّرى لم یزل، بنام او که پادشاهست بى‏سپاه کامرانست بى‏اشتباه غافر جرم و ساتر گناه، حضرت او عاصیان را پناه، درگاه او مفلسان را پایگاه، قدره لا یدرک الخاطر اقصى منتهاه حبّه صیّرنى مرآة من یهوى هواه، فرآه من یرانى و یرانى من یراه.
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۱
گرمی بد گوهران، چندان ندارد اعتبار
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
ایا خلاصه خوبان کراست درهمه دنیی
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۸
یک عمر به بند آز پا بسته شدیم
اقبال لاهوری : پیام مشرق
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۰
امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست
اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۴
ایا دقیق نظر دلبری که گاه سخا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۵
چون قلم، شد تنگ بر من از سیه‌کاری جهان
ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۴۹ - برگشتن رام از شکار و دیدن او در راه لچمن را و خبردار شدن از حال و بیتاب شدن رام و جستجو کردن لچمن سیتا را
چو رام از کشتن آهوی زرین