حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۹
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۱۲
سالی نزاعی در پیادگان حجیج افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم کجاوه نشینی را شنیدم که با عدیل خود میگفت یاللعجب پیاده عاج چو عرضه شطرنج به سر می‌برد فرزین میشود یعنی به از آن میگردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۵
پیش چشم مژگانی، کز سرشک شادابست
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷
ای داده به تو خدای جاه پدرت
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۱
هیچ اربه صید دلها در زلف تابت افتد
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
تا چند بافسون جهان بند توان بود
عطار نیشابوری : باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق
شمارهٔ ۶
بنگر که دلم چه گونه مظلوم نمود
رشیدالدین میبدی : ۲۸- سورة القصص- مکیة
۱ - النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام او که نه در صنع او خلل نه در تقدیر او حیل بنام او که نه در فعل او زلل نه در وصف او مثل مقدّرى لم یزل، بنام او که پادشاهست بى‏سپاه کامرانست بى‏اشتباه غافر جرم و ساتر گناه، حضرت او عاصیان را پناه، درگاه او مفلسان را پایگاه، قدره لا یدرک الخاطر اقصى منتهاه حبّه صیّرنى مرآة من یهوى هواه، فرآه من یرانى و یرانى من یراه.
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۱
گرمی بد گوهران، چندان ندارد اعتبار
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
ایا خلاصه خوبان کراست درهمه دنیی
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۸
یک عمر به بند آز پا بسته شدیم
اقبال لاهوری : پیام مشرق
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۰
امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست
اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۴
ایا دقیق نظر دلبری که گاه سخا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۵
چون قلم، شد تنگ بر من از سیه‌کاری جهان
ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۴۹ - برگشتن رام از شکار و دیدن او در راه لچمن را و خبردار شدن از حال و بیتاب شدن رام و جستجو کردن لچمن سیتا را
چو رام از کشتن آهوی زرین
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۶
کهنه‌دیوار ترا دارد دو عالم در میان
سعدی : باب نهم در توبه و راه صواب
حکایت عداوت در میان دو شخص
میان دو تن دشمنی بود و جنگ
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۸ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ... کردگار قدیم، جبّار نام‏دار، عظیم، خداوند دانا، کریم عزّ جلاله و عظم شأنه درین آیت فضیلت کعبه و شرف او نشر کرد، و بزرگوارى آن فرا جهانیان نمود، گفت جلّ جلاله: نخستین خانه‏اى که نهاده شد مردمان را آنست که به مکه. خانه‏اى که مردمان همه زحام در آن آرند، و جهانیان روى بدان نهند و مؤمنان گرد آن گردند، مجاورت را، و نماز را و دعا را، و صلوات و زیارت را. خانه‏اى با خیر و با برکت، با شکوه و با کرامت. کس در آن نشد مگر با نثار رحمت، و کس بازنگشت مگر با تحفه مغفرت.
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷۴
تافته خوش آفتابی بر همه