امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
زهی وصف لبت ذکر زبانها
فردوسی : پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود
بخش ۳
به گازر چنین گفت روزی که من
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۹
هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بود
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۸۶ - مجمع‌الاهواء
حدیث از مجمع‌الاهوات گویم
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۴۴
آتش عشق تو جان می سوزدم
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند سیزدهم
دگر چو نوبت آن کودک صغیر آمد
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروان‌شاه
ای ظلم تو مخرب ملک یزیدیان
فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۸۲
ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۲
شمع آمد و گفت: بنده میباید بود
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۹۸ - لشکرکشی کوش برای محاصره ی سرزمین طیهور
سوی پیل دندان رسید آگهی
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹۲
می نیاید چشم من بر آستان او گذر
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶۰
سحر چون باد عیسی دم کند با روح دمسازی
نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه
خواجه یکی شب به تمنای جنس
اثیر اخسیکتی : قصاید
شمارهٔ ۶۳ - توصیف رباب، چنگ، کمانچه، دف، بربط - مدح سید عزالدین خسروشاه فرزند علاء الدوله فخرالدین عربشاه رئیس همدان
بزمی است ز لطف خلد پیکر
رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف‏
۶ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ اى فى مقدار ستة ایام. خلاف است میان علما که این شش روز روزگار کوتاه است چنان که در عهد ما است، یا روزگار دراز که اللَّه میگوید: وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ. حسن گفت: روزگار کوتاه است، و نقله اخبار و بیشترین مفسران بر آنند که روزگار دراز است، روزى هزار سال.
رضی‌الدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴
مرا نه سر نه سامان آفریدند
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۴
از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۲۶
از لب خلق دم باد خزان می آید
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۱
بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست
سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۸
درویشی را شنیدم که بغاری در نشسته بود و در بروی از جهانیان بسته و ملوک و اغنیا را در چشم همت او شوکت و هیبت نمانده