خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۲۰ - در مدح منوچهر شروان شاه برای بستن سد باقلانی
قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه
سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۶
استاد زمانه عارف ذات و صفات
سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۵
عالم دریا حباب آن دریا ما
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴
بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین
سعیدا : غزلیات خاص
شمارهٔ ۱ - از کرده پشیمانم ناکرده هراسانم
از خویش گریزانم راهیم به خود بنما
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۷۷
سعی کن در عزت سی پاره ماه صیام
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۷
واقف از زاده و نزاده تویی
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۶
در حریم دل من شمع شب افروز تویی
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۴
میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۳
ز بس این تن پرستان کرده خم گردن به آسانی
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۱
نهاد روی به حضرت، چنان که روبه پیر
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۲
گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه جانی
شیخ بهایی : نان و پنیر
بخش ۵ - فی اختلاف العقول
عقلها را داده ایزد اعتداد
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۰
ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی
غزالی : عنوان اول - در شناختن نفس خویش
فصل دهم
عجائب عالمها دل را نهایت نیست و شرف وی بدان است که عجیبتر از همه است و بیشتر خلق از آن غافل باشند و شرف وی از دو درجه است یکی از روی علم، دوم از روی قدرت اما شرف وی از روی علم بر دو طبقه است: یکی آن است که جمله خلق او را تواند دانستن و دیگر آن است که پوشیده تر است و هر کس نشناسد و آن عزیزتر است، اما آن چه ظاهر است آن است که وی را قوت معرفت جمله ی علمها و صناعتهاست تا بدان جمله صناعتها بداند و هر چه در کتابهاست بر خواند و بداند، چون علم هندسه و حساب و طب و نجوم و علوم شریعت و با آن که وی یک چیز است که قسمت نپذیرد، این همه علمها در وی گنجد، بلکه همه عالم در وی چون ذره باشد در بیابانی و در یک لحظه در فکرت و حرکت خویش از ثری به علا شود و از مشرق به مغرب شود.
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۹
هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی
جیحون یزدی : قصاید
شمارهٔ ۶۶ - وله
سلطنت تا بکمان یافت زسر تیپ سهام
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۸۴
کاش آن گوید که باشد بیش نه
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۷
برهنگی است عبا و قبای درویشی
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۶
شد زمین تکیه گاه درویشی