اقبال لاهوری : پیام مشرق
دل من رازدان جسم و جان است
دل من رازدان جسم و جان است
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
دارد همیشه عشق سخن ناتوان مرا
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲۱
مست من چون جرعه نوشی، باده ای بر من بریز
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷
ساخت هر کس از توکل تکیه گاه خویش را
سحاب اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۷
برداشت عروس باغ از چهره نقاب
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳
دلم از موی توآشفته چنان است که بود
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵
ترسم که خراشد تن نازک بدنم را
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۳
یک روز دیار یار بگذارم و رو
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۱
تو دوش چه خواب دیده‌ای می‌دانی
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴
می دهد طرز نگاهت یاد می نوشی مرا
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳
قضا چون باعث ایجاد شد آب و گل ما را
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸
جانا، نظری که ناتوانم
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱
مگر بگذشت دل آزرده ای با درد ازین صحرا
فریدون مشیری : ریشه در خاک
درخت و پولاد
صدها درخت افتاد، تا این برج پولاد
کمال‌الدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۸۱ - و قال ایضآ یمدحه
ای بتو مملکت و ملّت را
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۷
صد مرد چو شیر، عهد و پیمان کردند
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰
آید صدای نالهٔ دل از نگاه ما
صابر همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
شب باشک چشم من او را نگاه افتاده بود
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹
ز دست درد مجنون مشربان را در بیابانها
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۹
مرا اگر چو دو چشمت هزار جان باشد