کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰
دور از خداست خواجه مگر بی ارادت است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱
نیست از سنگ ملامت غم سر پر شور را
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۰۶
ای عزیز چون در مبادی اشراق انوار جلال وهم و عقل در زاویۀ عدم متواری شوند بر لوح دل اگرچه مهذب بود و مستعد که نقش کندو چون حجاب عزت برنخیزد عکس چگونه ظاهر شود بر آینۀ صقالت یافتۀ دل؟
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰
یاد شوقی‌ کز جفاهایت دل ما شاد بود
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۵
هرچه نشان کنی تویی، راه نشان نمی‌برد
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
در بر از زلف زره سان کرده ای جوشن چرا
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۸
دل ملک تو شد نوبت لطف است و عنایت
مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده
خواجه در کار آمد و تجهیز ساخت
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۶۶
فتاده است مرا کار با خودآرایی
نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۴۳
بر در دیرآن بت عیار
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
دلم بدان که تو میخوانیش غلام خوش است
نصرالله منشی : باب الاسد و ابن آوی
بخش ۲
آورده‌اند که در زمین هند شگالی بود روی از دنیا بگردانیده و در میان امثال خویش می‌بود. اما از خوردن گوشت و ریختن خون و ایذای جانوران تحرز نمودی. یاران بروی مخاصمت بر دست گرفتند و گفتند: بدین سیرت تو راضی نیستیم و را ترا درین مخطی می‌دانیم، چون از صحبت یک دیگر نمی نماییم در عادت و سیرت هم موافقت توقع کنی»، و نیز عمر در زحیر گذاشتن را فایده ای صورت نمی توان کرد. چنانکه آید روزی بپایان می‌باید رسانید و نصیب خود از لذت دنیا می‌برداشت. و لاتنس نصیبک من الدنیا. و بحقیقت بباید شناخت که دی را باز نتوان آورد و ثقت بدریافتن فردا مستحکم نیست.
نشاط اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۲۷
بدام اندیشه از گلشن بگلشن بیم از دامم
نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران
فروزنده شبی روشنتر از روز
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰
مست صهبای تو در هر گذری نیست که نیست
امام سجاد علیه‌السلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 8 ) دعا در پناه بردن به حق
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الاِسْتِعَاذَةِ مِنَ الْمَكَارِهِ وَ سَيِّيَ الْأَخْلَاقِ وَ مَذَامِّ الْأَفْعَالِ
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
خوشست از دوست گر لطفست و گر قهر
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۳۱
حکایت کند نرگس اندر چمن
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳
اگر از درم در آئی تو چه طالع نکویان
ابوالفضل بیهقی : مجلد هفتم
بخش ۳۸ - آغاز وزارت خواجه احمد عبدالصمد
و خواجه احمد بدیوان بنشست و شغل وزارت سخت نیکو پیش گرفت و ترتیبی و نظامی نهاد که سخت کافی و شایسته و آهسته‌ و ادیب و فاضل و معاملت‌دان‌ بود و با چندین خصال ستوده مردی تمام. و کارهای نیکو بسیار کرد که مقرّر گشت که این محتشم چه تمام مردی بود، گویی این دو بیت درو گفته‌اند، شعر: