سعدی : غزلیات
غزل ۳۴۱
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
عطار نیشابوری : بخش هفتم
(۱۰) حکایت سلطان محمود با دیوانه
در آن ویرانه شد محمود یک روز
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷۲
حدأ البشیر بشارة یا جار
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۶
ز من چو دل ربودی رفت جان نیز
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱
جود الشموس علی الوری اشراق
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۶
سرشکم بسکه پردرد از دل مهجور برخیزد
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۹
الا یا ساقیا انی لظمآن ومشتاق
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۸
امشب بت ما به نزد ما بود
مفاتیح الجنان : تعقیبات مشترکه
تعقیبات مشترکه نمازها
از کتاب «مصباح» شیخ طوسی و غیر آن روایت شده: هرگاه نماز را سلام دادی دست ها را تا برابر گوش بالا ببر و «سه مرتبه» تکبیر [اللّهُ أَکْبَرُ] گفته و سپس بگو:
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۸
یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا
میرزاده عشقی : غزلیات و قصاید
شمارهٔ ۲۲ - در لباس دین
ای صدرنشینان که همه مصدر دینید
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۶
بگردان ساقی مه روی جام
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۶
مگر غنچه ز روی یار من شرمنده می آید؟
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۴
بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو
ابوالحسن فراهانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۳۹
باز ای دل تازه در کوی بتی جا کرده ای
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۱
دامان طرب بهار افشاند
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۰۰ - عراقی همدانی قُدِّسَ سِرُّه
نامش فخرالدین ابراهیم. گفته‌اند که او و شمس الدین تبریزی در چلّهٔ خانهٔ رکن الدین سجاسی اربعین به سر می‌آوردند وبرخی گفته‌اند به شیخ شهاب الدین سهروردی رسیده و ارادت خلیفهٔ آن جناب شیخ بهاء الدین زکریای ملتانی را گزیده. تحقیق آن است که مرید بهاءالدین زکریا وبه مصاهرت آن جناب اختصاص یافته است. غرض، شیخی است مجرد و پیری است موحد، عارفی عاشق، عاشقی صادق. سلوکش محبوبانه و سیرش مجذوبانه، عشقش بر عقلش غالب و ادراک ظهورات صفات را ازمظاهر طالب. جانش پرشور و دلش پرنور. سینه‌اش مخزن اسرار و دیده‌اش مطلع انوار. از لمعاتش لوامع حقیقت لامع و از مطالع ابیاتش طوالع اسرار طریقت طالع. وفاتش در سنهٔ ۶۸۸ در دمشق شام و در زیر پای محی الدین عربی‌اش مقام و این از اشعار آن جناب است:
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۲
پرده بگردان و بزن ساز نو
فضولی : مقطعات
شمارهٔ ۱۰
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۹
مست و بیخود شوخ من افتاده است