ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
غم طوقی از آهن شد و برگردنم آویخت
الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۳۹ - آمدن ضرعه بن شریک به کشتن امام
گرفتی همی از زمین، گرم خاک
فرخی سیستانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸
چون درو عصیان و خذلان تو ای شه راه یافت
مفاتیح الجنان : مناجات
مناجات ذاکرین
المناجاة الثالثة عشرة: مناجاة الذاکرین
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۸
جهان رانور رویت روشنی داد
وحشی بافقی : مثنویات
در ستایش کاخ میرمیران
ای مقیمان این خجسته مقام
صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۵۷ - زبان حال قاسم بن حسن(ع)
عمو به حالت من چشم مرحمت واکن
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
تا راهروان در حرم دل نرسیدند
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۴
پاک چشمانند مرد روی تو
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹
سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نکرد
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۱
همچو شمشیر ای پسر گر جوهری پیدا کنی
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۲
پیش دلسوزان درآر آن شمع بزم افروز را
آذر بیگدلی : حکایات
شمارهٔ ۱۴
شنیدم که در آفتاب تموز
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۸
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹۴
این همه درد دل و اندوه جان فرزند آدم از اختیار است و در کسب همۀ زحمت راحت او در تقدیر است مَنْ اَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَیَخْتارُ ماکانَ لَهُمُ الْخِیَرَةَ. در عشق آنکه بختیار است بی اختیار است. عجب یکی را از ابنای ملوک ابایی پدید آمد بر بساط قربت باز یافت یکی او را دید ضعیف و نحیف شده و ذلولی و نحولی بدو راه یافته گفت در مقابلۀ آنچه گذاشتی چه دادند گفت همه دادند چون مراد من از من سلب کردند او مراد من شد و من مرید او پس همه دادند واین خوش رمزیست:
اسیری لاهیجی : اسرار الشهود
بخش ۴۴ - در بیان: ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء
حق همی گوید گناهان همه
سید حسن غزنوی : قصاید
شمارهٔ ۲ - در مدح نصیرالملة والدین ناصرحسین فرماید
چو عزم کردم سوی سفر برأی صواب
فیاض لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
شرعست سپهری که نیابی خطرش
فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید
دل من همی داد گفتی گوایی
جامی : سبحة‌الابرار
بخش ۸۷ - مناجات در انتقال از صدق به اخلاص
ای ز نورت علم صبح سفید