صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۴
این کجکله ترک قزلباش کدامست صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۱۳ - در مدح اعلیحضرت بقیهالله عجلالله تعالی فرجه
گل چو انوشیروان باز بر افروخت چهر سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۶۷ - سرکا فروش
دلبر سرکافروشم لطف بی اندازه داشت سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۲۴۸ - کیمخت گر
دلبر کیمخت گر باشد جفا آئین او طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۷۰
جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۲
از نسیم خط دلم را بیقراری بیشتر سیدای نسفی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
صاحب جاها چشم سحرخیز به توست سیدای نسفی : مسمطات
شمارهٔ ۵۳
بهار آمد بکش در باغ رخت کامرانی را کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۲
عشّاق بر آمدند پیرامن گل سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۶
صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۰
عمرست شبی که با حریف طربیست سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۶
آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳
شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش است سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸
آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۸۲
استاد امام گوید رَحْمَةُ اللّه عَلَیْهِ غرض اندر ذکر پیران این جماعت اندرین موضع آن بود که تنبیه افتد بر آنک ایشان مجتمع بودند بر تعظیم شریعت و بر راه ریاضت رفتن صفت ایشان بود، مقیم بودند بر متابعت سنّت و هیچ خلل نبود اندر ایشان، متّفق شدند بر آنک هر که حالی دارد از معاملة و مجاهدة و کار خویش بنا بر اصل تقوی نکند و بر ورع. دروغ گفته باشد بر خدای عزّوجلّ، دعوی که کند خود هلاک شود و هر که به وی اقتدا کند هلاک شود. و اگر آنچه آمده است از الفاظ و حکایات ایشان و سیرتها که دلیل کند بر احوال ایشان یاد کنیم کتاب دراز گردد و ملامت گیرد و این قدر که فرا نمودم اندر حاصل کردن مراد، بدو بی نیازی است از دیگر چیز. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
خاک مجنون داد تا بر باد آه سرد ما بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
بد نمیآید هلاک دوستان خوب مرا رشیدالدین میبدی : ۸- سورة الانفال- مدنیة
۳ - النوبة الثالثة
قوله تعالى و تقدس: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ... الآیة، استجابت بر لسان اهل اشارت بر دو وجه است: یکى استجابت توحید، دیگر استجابت تحقیق. توحید یکتا گفتن مؤمنان است و تحقیق یکتا بودن عارفان، توحید صفت روندگان است و تحقیق حال ربودگان. آن صفت خلیل است و این صفت حبیب، خلیل رونده بود بر درگاه عزت بر مقام خدمت ایستاده که: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً. جیب ربوده، در صدر دولت بحرمت نشسته، که خطاب آمد از حضرت لم یزل که: «السلام علیک ایّها النّبی و رحمة اللَّه و برکاته» روش سالکان در استجابت ظواهر است بر متابعت رسول و کشش ربودگان در استجابت سرائر است بر مشاهده علّام الغیوب، اینست که عالم طریقت گفت: استجیبوا للَّه بسرائرکم، و للرسول بظواهرکم اذا دعاکم لما یحییکم، حیاة النفوس بمتابعة الرّسول و حیاة القلوب بمشاهدةالغیوب. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱
هجرش آخر کرد خرم جان افگار مرا
شمارهٔ ۲۰۱
شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۴
این کجکله ترک قزلباش کدامست صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۱۳ - در مدح اعلیحضرت بقیهالله عجلالله تعالی فرجه
گل چو انوشیروان باز بر افروخت چهر سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۶۷ - سرکا فروش
دلبر سرکافروشم لطف بی اندازه داشت سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۲۴۸ - کیمخت گر
دلبر کیمخت گر باشد جفا آئین او طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۷۰
جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۲
از نسیم خط دلم را بیقراری بیشتر سیدای نسفی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
صاحب جاها چشم سحرخیز به توست سیدای نسفی : مسمطات
شمارهٔ ۵۳
بهار آمد بکش در باغ رخت کامرانی را کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۲
عشّاق بر آمدند پیرامن گل سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۶
صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۰
عمرست شبی که با حریف طربیست سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۶
آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳
شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش است سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸
آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۸۲
استاد امام گوید رَحْمَةُ اللّه عَلَیْهِ غرض اندر ذکر پیران این جماعت اندرین موضع آن بود که تنبیه افتد بر آنک ایشان مجتمع بودند بر تعظیم شریعت و بر راه ریاضت رفتن صفت ایشان بود، مقیم بودند بر متابعت سنّت و هیچ خلل نبود اندر ایشان، متّفق شدند بر آنک هر که حالی دارد از معاملة و مجاهدة و کار خویش بنا بر اصل تقوی نکند و بر ورع. دروغ گفته باشد بر خدای عزّوجلّ، دعوی که کند خود هلاک شود و هر که به وی اقتدا کند هلاک شود. و اگر آنچه آمده است از الفاظ و حکایات ایشان و سیرتها که دلیل کند بر احوال ایشان یاد کنیم کتاب دراز گردد و ملامت گیرد و این قدر که فرا نمودم اندر حاصل کردن مراد، بدو بی نیازی است از دیگر چیز. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
خاک مجنون داد تا بر باد آه سرد ما بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
بد نمیآید هلاک دوستان خوب مرا رشیدالدین میبدی : ۸- سورة الانفال- مدنیة
۳ - النوبة الثالثة
قوله تعالى و تقدس: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ... الآیة، استجابت بر لسان اهل اشارت بر دو وجه است: یکى استجابت توحید، دیگر استجابت تحقیق. توحید یکتا گفتن مؤمنان است و تحقیق یکتا بودن عارفان، توحید صفت روندگان است و تحقیق حال ربودگان. آن صفت خلیل است و این صفت حبیب، خلیل رونده بود بر درگاه عزت بر مقام خدمت ایستاده که: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً. جیب ربوده، در صدر دولت بحرمت نشسته، که خطاب آمد از حضرت لم یزل که: «السلام علیک ایّها النّبی و رحمة اللَّه و برکاته» روش سالکان در استجابت ظواهر است بر متابعت رسول و کشش ربودگان در استجابت سرائر است بر مشاهده علّام الغیوب، اینست که عالم طریقت گفت: استجیبوا للَّه بسرائرکم، و للرسول بظواهرکم اذا دعاکم لما یحییکم، حیاة النفوس بمتابعة الرّسول و حیاة القلوب بمشاهدةالغیوب. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱
هجرش آخر کرد خرم جان افگار مرا