همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹
ای چشم تو را چو من جهانی مست آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۸۲
تا در غم جانان، به لبم جان نرسید ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - شرافت گمنامی و بی اعتباری در نظر مردم
بدان که ضد حب جاه و شهرت محبت گمنامی و بی اعتباری خود در نظر مردم است و آن شعبه ای است از زهد و از جمله صفات حسنه مومنین و خصال پسندیده مقربین است. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۶
چشم توأم به غمزه خونخوار می کشد سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۲۶ - مطایبه
قصه ملک سلیمان دی بخواندم در سیر فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۶
کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۳
گشت چمن از گل، که فراغی دارد جامی : دفتر اول
بخش ۳۲ - حضرت خواجه بزرگ بهاء الحق و الدین المعروف به نقشبند قدس سره می فرمودند که دوام مراقبه نادر است و از این طایفه اندکی کسب آن کرده اند و ما به طریق حصول آن را یافته ایم که مخالف نفس است
خواجه نقشبند بند گشای خلیلالله خلیلی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۰
افسوس که زندگی دمی بود و غمی سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
در خرابات مغانم جا بس است رهی معیری : چند قطعه
ابنای روزگار
یاری از ناکسان امید مدار اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۲۳
هر صاحب دل که او بر آلت باشد اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۴
رنگی که سرشگ من ز حسرت دارد صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۲۵
نیست یک نقطهٔ بیکار درین صفحهٔ خاک شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار
شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
ز آشیان مرغ دلم کاش کناری بکند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۱ - تدبیر فرستادن لشکر
ذکر رسیدن سلطان شهاب الدّوله و قطب الملّة ابی سعید مسعود ابن یمین الدّولة و امین الملّة، رضی اللّه تعالی عنهما، بشهر هری و مقام کردن آنجا و بازنمودن احوال آنچه حادث گشت آنجا تا آنگاه که بتاختن ترکمانان رفت و مجاری آن احوال رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى خداى را است نامهاى نیکو فَادْعُوهُ بِها خوانید او را بآن وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ و گذارید ایشان را که کژ میروند در نامهاى او سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۸۰) آرى پاداش دهند ایشان را بسزاى آنچه میکردند. مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
من بودم و شمع و ساغر یک من و دوست عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۴۰
شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا
شمارهٔ ۹
ای چشم تو را چو من جهانی مست آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۸۲
تا در غم جانان، به لبم جان نرسید ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - شرافت گمنامی و بی اعتباری در نظر مردم
بدان که ضد حب جاه و شهرت محبت گمنامی و بی اعتباری خود در نظر مردم است و آن شعبه ای است از زهد و از جمله صفات حسنه مومنین و خصال پسندیده مقربین است. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۶
چشم توأم به غمزه خونخوار می کشد سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۲۶ - مطایبه
قصه ملک سلیمان دی بخواندم در سیر فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۶
کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۳
گشت چمن از گل، که فراغی دارد جامی : دفتر اول
بخش ۳۲ - حضرت خواجه بزرگ بهاء الحق و الدین المعروف به نقشبند قدس سره می فرمودند که دوام مراقبه نادر است و از این طایفه اندکی کسب آن کرده اند و ما به طریق حصول آن را یافته ایم که مخالف نفس است
خواجه نقشبند بند گشای خلیلالله خلیلی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۰
افسوس که زندگی دمی بود و غمی سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
در خرابات مغانم جا بس است رهی معیری : چند قطعه
ابنای روزگار
یاری از ناکسان امید مدار اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۲۳
هر صاحب دل که او بر آلت باشد اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۴
رنگی که سرشگ من ز حسرت دارد صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۲۵
نیست یک نقطهٔ بیکار درین صفحهٔ خاک شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار
شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
ز آشیان مرغ دلم کاش کناری بکند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۱ - تدبیر فرستادن لشکر
ذکر رسیدن سلطان شهاب الدّوله و قطب الملّة ابی سعید مسعود ابن یمین الدّولة و امین الملّة، رضی اللّه تعالی عنهما، بشهر هری و مقام کردن آنجا و بازنمودن احوال آنچه حادث گشت آنجا تا آنگاه که بتاختن ترکمانان رفت و مجاری آن احوال رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى خداى را است نامهاى نیکو فَادْعُوهُ بِها خوانید او را بآن وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ و گذارید ایشان را که کژ میروند در نامهاى او سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۸۰) آرى پاداش دهند ایشان را بسزاى آنچه میکردند. مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
من بودم و شمع و ساغر یک من و دوست عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۴۰
شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا