عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۶۱
نه سوختگی شناسم و نه خامی
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۱۳۴ - عز من قنع
گفتند فروتن شو تا زر به کف آری
عطار نیشابوری : هیلاج نامه
در اسرار گفتن منصور بر سر دار
چو منصورم حقیقت عین نورم
عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب دادن شیخ جنید عبدالسلام را
جوابم داد و گفتا عبدالله
عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
(۱۳) حکایت سلطان محمود که با دیوانه نشست
بر دیوانهٔ محمود بنشست
عطار نیشابوری : باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد
شمارهٔ ۱۴
ای آن که در این ره صفتاندیش نهای
عطار نیشابوری : بخش پنجم
الحکایه و التمثیل
ز کویی زی نظام آورد آن پیر
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۴۳ - هدیهٔ دوست در زندان
حضرت سالار بهر مرغ گرفتار
نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۴۶ - بازگشتن اسکندر از چین
بیا ساقی امشب به می‌کن شتاب
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۱۲
اگر ملازم خاک در کسی باشی
عطار نیشابوری : باب سی و هفتم: در صفت خط و خال معشوق
شمارهٔ ۹
گفتی: «خطم از لبم جدا خواهد شد
عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب دادن منصور شبلی را
جوابش داد آنگه شاه عشاق
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۲۲ - طاق نصرت
این که بینی در مقابل‌،‌ نیست آن قوس قزح
عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
(۱۴) حکایت دیوانه‌ای که گلیم فروخت
گلیمی بود آن شوریده جان را
عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۲۷
المنة للّه که نیم هر نفسی
عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۵۱
چون بحر وجود روی بنمود مرا
عطار نیشابوری : باب بیست و چهارم:درآنكه مرگ لازم وروی زمین خاك رفتگانست
شمارهٔ ۳۲
هر ذره که در وادی و در کهساریست
نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۱۸ - سگالش نمودن اسکندر بر جنگ دارا
بیا ساقی آن می‌که فرخ پیست
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۴۱ - لشکر منهزم
به کشتزار نگه کن که در برابر باد
عطار نیشابوری : بخش چهارم
(۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
مگر محمود با پنجه سواری