قدسی مشهدی : ساقینامه
بخش ۱۳
شراری که شمعش ازان یافت تاب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۴
نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما نظام قاری : قطعات
شمارهٔ ۶
فارغی ای جیب اطلس کز برت کیف عبیر مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۵
گر در وصلی بهشت یا باغ اینست صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۶۰
ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۰
چه افسردی دران گوشه؟ چرا تو هم نمیگردی؟ رشیدالدین میبدی : ۲۵- سورة الفرقان- مکیة
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. عسجدی : اشعار باقیمانده
شمارهٔ ۳۱ - در باره معشوق گفته
نه هم قیمت لعل باشد بلور رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۹ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ» ابن عباس گفت: این آیت در شأن عمّار فرو آمد و یاسر پدر وى و سمیّه مادر وى و صهیب و بلال و خباب و سالم، مشرکان قریش ایشان را تعذیب مىکردند تا مگر از دین اسلام باز گردند یاسر و سمیّه را بکشتند، اوّل قتیل در اسلام ایشان بودند و عمّار را در چاهى کردند و معذّب همىداشتند تا بزبان آن گفت که ایشان را خوش آمد و بظاهر با ایشان بیعت کرد اما دل وى در اسلام راست بود و بایمان آرمیده و آن بیعت را کاره، رسول خداى را (ص) گفتند که عمّار کافر شد، رسول (ص) گفت: کلّا ان عمّارا ملىء ایمانا من قرنه الى قدمه و اختلط الایمان بلحمه و دمه اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۴
هست کحل بصر از خاک ره او هوسم حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
دیدم صنمی، های صلا، کعبه نشینها ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲
ز زلف تو جان چون شود فارغ آیند منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۹
زهی حلاوت پنهان، در این خلای شکم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۱
قد رجعنا، قد رجعنا جائیا من طورکم خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۵۹
الهی کشیدید آنچه کشیدیم همه نوش گشت چون آوای قبول شنیدیم دانی که هرگز در مهر شکیبا نبودیم و بهر کوی که رسیدیم حلقهٔ در دوستی تو گرفتیم و بهر راه که رفتیم بر بُوی تو آن راه بُریدیم، دل رفت مبارک باد، گر جان برود در راه پسندیدیم. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
عجب آن دلبر جادو کجا رفت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۶
عالمی را از عمارت پای در گل رفته است صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۴۱ - در توصیف کابل و مدح نواب ظفرخان
خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸
گرچه از بهر کسی جان نتوان داد ز دست
بخش ۱۳
شراری که شمعش ازان یافت تاب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۴
نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما نظام قاری : قطعات
شمارهٔ ۶
فارغی ای جیب اطلس کز برت کیف عبیر مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۵
گر در وصلی بهشت یا باغ اینست صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۶۰
ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۰
چه افسردی دران گوشه؟ چرا تو هم نمیگردی؟ رشیدالدین میبدی : ۲۵- سورة الفرقان- مکیة
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. عسجدی : اشعار باقیمانده
شمارهٔ ۳۱ - در باره معشوق گفته
نه هم قیمت لعل باشد بلور رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۹ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ» ابن عباس گفت: این آیت در شأن عمّار فرو آمد و یاسر پدر وى و سمیّه مادر وى و صهیب و بلال و خباب و سالم، مشرکان قریش ایشان را تعذیب مىکردند تا مگر از دین اسلام باز گردند یاسر و سمیّه را بکشتند، اوّل قتیل در اسلام ایشان بودند و عمّار را در چاهى کردند و معذّب همىداشتند تا بزبان آن گفت که ایشان را خوش آمد و بظاهر با ایشان بیعت کرد اما دل وى در اسلام راست بود و بایمان آرمیده و آن بیعت را کاره، رسول خداى را (ص) گفتند که عمّار کافر شد، رسول (ص) گفت: کلّا ان عمّارا ملىء ایمانا من قرنه الى قدمه و اختلط الایمان بلحمه و دمه اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۴
هست کحل بصر از خاک ره او هوسم حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
دیدم صنمی، های صلا، کعبه نشینها ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲
ز زلف تو جان چون شود فارغ آیند منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۹
زهی حلاوت پنهان، در این خلای شکم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۱
قد رجعنا، قد رجعنا جائیا من طورکم خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۵۹
الهی کشیدید آنچه کشیدیم همه نوش گشت چون آوای قبول شنیدیم دانی که هرگز در مهر شکیبا نبودیم و بهر کوی که رسیدیم حلقهٔ در دوستی تو گرفتیم و بهر راه که رفتیم بر بُوی تو آن راه بُریدیم، دل رفت مبارک باد، گر جان برود در راه پسندیدیم. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
عجب آن دلبر جادو کجا رفت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۶
عالمی را از عمارت پای در گل رفته است صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۴۱ - در توصیف کابل و مدح نواب ظفرخان
خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸
گرچه از بهر کسی جان نتوان داد ز دست