انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۹
شاهان ممالک تو مودود و معین
سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
نی در دل من غمی از آن و این است
سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲ - در مراتب مقام انسان
ای ایزدت را رحمت آفریده
امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۲
ماهرویا ز غم عشق نگه دار مرا
ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۳۱ - رمله (فلسطین)
روز یکشنبه غره رمضان به رمله رسیدیم واز قیساریه تا رمله هشت فرسنگ بود و آن شهرستانی بزرگ است و باروی حصین از سنگ و گچ دارد بلند و قوی و دروازهای آهنین برنهاده، و از شهر تا لب دریا سه فرسنگ است، و آب ایشان از باران باشد و اندر هر سرای حوض های بزرگ است که چون پر آب باشد هرکه خواهد گیرد و نیز دور مسجد آن جا را سیصد گام اندر دویست گام مساحت است، بر پیش صفه نوشته بودند که پانزدهم محرم سنه خمس و عشرین و اربعمایه اینجا زلزله ای بود قوی و بسیار عمارات خراب کرد ام کس را از مردم خللی نرسید.
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲ - حرم قدس
روی در کعبه ی این کاخ کبود آمده ایم
الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۱۰۴ - شرح حال ابن سعد لعین و پدرش سعد وقاص لعنته الله علیهما
درآن انجمن بود مردی پلید
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
نامهء دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
دل پر آتش و جانی پر از دود
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۹
قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۹۱ - باب‌العین العالم بفتح اللام
چنین گویند ارباب معانی
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۷
دلا تو پند زاحباب خویش نشنفتی
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۶۰
شیخ را پرسیدند از شریعت و طریقت و حقّیقت، شیخ ما گفت این اسامی منازلست و این و منازل بشریت را بود. شریعت همه نفی و اثبات بود بر قالب و هیکل، و طریقت همه محو کلی باشد و حقّیقت همه حیرتست. بوبکر صدیق رضی اللّه عنه از دنیا می‌رفت و می‌گفت: یا هادی الطریق حرت، از حیرت حقّیقت آواز می‌داد این گفتها نشانست و نشان از بی نشان کفرست.
سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹
بر دل من تا خیال آن پری پیکر، گذشت
دقیقی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴
کرا رودکی گفته باشد مدیح
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵۸
ترک چشم مخمورش مست ناتوانیهاست
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۶۶
به تیغ هر که شود کشته پایدار شود
افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
مرغ دل ما در قفست دانه ندارد
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۵۷
اگر آدم نیفتادی برون ازجنت مأوا
باباافضل کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۷
می‌زن نفسی، کاین دم از او می‌زاید
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۸۲
هر که چشم رغبت از نظاره مرغوب بست