امام خمینی : رباعیات
ایمان
آن را که زمین و آسمانش جا نیست امام خمینی : رباعیات
دام دل
افتاده به دام شمع، پروانه دل رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا.... ایشان که کافر شدند (و نعمت خداى بر خود بپوشیدند) لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً بکار نیاید و سود ندارد ایشان را مالهاى ایشان و نه فرزندان ایشان بنزدیک خدا هیچیز، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ (۱۰) و ایشان آنند که بایشان آتش افروزند (فردا). رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ بعضى مفسّران گفتند: این خطاب خداى با مسلمانان است، و نواخت اهل معرفت و ایمانست، و منّت نهادن خداى در دین اسلام بر ایشان است. و آن گه این خطاب را دو طریق است: از یک روى خطابست با عامّه مؤمنان این امّت، و از یک روى خطاب عارفانست و خواصّ اهل طریقت. وجه اوّل آنست که: یا معشر المسلمین گمان مبرید و استوار مدارید که کسى را آن دهند که شما را دادند، چون دین اسلام دینى نه، و شما را دادند. چون قرآن کتابى نه، و شما را دادند. چون محمد (ص) پیغامبرى نه، و شما راست. چون کعبه قبلهاى نه، و شما راست. چون ماه رمضان ماهى نه، و شما راست. چون روز آدینه روزى نه، و شما راست. همه شرعها منسوخ شرع شما و همه عقدها منسوخ عقد شما، همه کمال دین و شریعت و جمال حقیقت و طریقت در عهد شما. و ذلک فى قوله تعالى: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ الآیة... جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، کردگار نامدار، جلّ جلاله، و عظم شأنه پیش از ایجاد عالم، و پیش از خلق آدم، بعلم قدیم خود دانست که از فرزندان آدم سزاوار نبوت و ولایت کیست؟ و اهل محبت و شایسته رسالت کیست؟ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۲ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ الآیة... درین آیت تسلیت و تعزیت مسلمانان است از آنچه روز احد بر ایشان رفت، میگوید: من که خداوندم شما را روز بدر نصرت کردم با آنکه عدد شما اندک بود، و شما در چشم دشمن خوار و حقیر، یعنى گله مکنید که اگر امسال بر شما بود، پار شما را بود. تواریخیان گفتند: واقعه احد در شوّال سنه ثلاث از هجرت بود، و جنگ بدر روز آدینه بود هفدهم ماه رمضان. و دوش آن شب قدر بود. و اوّل غزوى که مصطفى (ص) بتن خویش در آن بیرون رفت، و جنگ کرد و صنادید قریش در آن کشته شدند بدر بود. شعبى گفت: بدر چاهى است از آن مردى که نام وى بدر بود، آن چاه بنام وى باز خواندند. پس نسبت حرب که آنجا رفت با آن چاه بردند. فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۹
هم توئی راحت جانم ای عشق نظامی عروضی : مقالت اول: در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل و آنچه تعلق بدین دارد
بخش ۱۰ - حکایت نه - قرآن در نظر ولید بن مغیره
غایت فصاحت قرآن ایجاز لفظ و اعجاز معنی است و هر چه فصحا و بلغا را امثال این تضمین افتاده است تا بدرجه ایست که دهشت همیآرد و عاقل و بالغ از حال خویش همیبگردد و آن دلیلی واضح است و حجتی قاطع بر آنکه این کلام از مجاری نفس هیچ مخلوقی نرفته است و از هیچ کام و زبانی حادث نشده است و رقم قدم بر ناصیهٔ اشارات و عبارات او مثبت است، آوردهاند که یکی از اهل اسلام پیش ولید بین المغیرة این آیت همی خواند قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی فقال الولید بن المغیرة والله ان علیه لطلاوة و ان له لحلاوة و ان اعلاه لمشمر و ان اسفله لمعذق و ما هو قول البشر، چون دشمنان در فصاحت قرآن و اعجاز او در میادین انصاف بدین مقام رسیدند دوستان بنگر تا خود بکجا برسند و السلام. نهج البلاغه : حکمت ها
هشدار از دست ندادن نعمت ها
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اِحْذَرُوا نِفَارَ اَلنِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ امام خمینی : رباعیات
جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ما جاوید است رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. او آنست که فرو فرستاد بر تو این نامه، مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ ازوست آیتهاى استوار داشته و تمام کرده هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ معظم قرآن و مایه دین داران و علم جویان آنست. وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ و آیتهاى دیگر است که بهم مانند در ظاهر، و جز از یکدیگرند در حقیقت فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ اما ایشان که در دل ایشان کژى و چفتگى است. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الآیة... این آیت هم در شأن جهودان است، و حکایت از قول ایشان که یکدیگر را وصیّت کردند و گفتند: وَ لا تُؤْمِنُوا اى لا تصدّقوا و لا تفرّقوا ب أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ من العلم و الکتاب و الحکمة و الحجّة و المنّ و السّلوى و الفضائل و الکرامات، إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الیهودیّة، و قام بشرائعه، و صلّى الى قبلتکم. میگوید: اقرار مدهید و استوار مدارید که کسى را آن فضائل و کرامات و علم و حکمت دهند که شما را دادند، مگر کسى که هم دین و هم کیش شما باشد. ابن کثیر أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ ممدود خواند بر معنى استفهام. یعنى که: هرگز بود که او را آن دهند که شما را دادند؟ و از شواذّ قراءة است «ان یؤت احد» بکسر الف، و معنى آنست که: هیچ کس را جز از هم دینان خویش استوار مگیرید، اگر کسى را چنان دهند که شما را دادند. و درین همه وجوه این «احد» محمد (ص) است و این «ما» تورات، است و آن «مثل» قرآن، و آنچه گفت: قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ عارض است در میان گفت جهودان، و معنى آن ردّ جهودانست، و تکذیب گفت ایشان. یعنى که آن علم و حکمت و دین و هدایت که دعوى میکنید، نه آن شما است که آن خداست و عطاء وى است، آن را دهد که خود خواهد. صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۱۵ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آرام قلب و راحت جان مهر حیدر است رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا رب العالمین جل جلاله و تقدست اسمائه و لا اله غیره، درین آیت دوستان خود را مىنوازد، و روش ایشان باز مىگوید و گفتار و کردار ایشان مىستاید، و مىپسندد. آفرین خدا بر آن جوانمردان باد که در هر چه گویند و هر چه خواهند و هر قاعده که نهند از اول نام دوست برند، و ازو گویند، و باو گویند، که با او خو کردهاند و بآن آسودهاند. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۸ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی. این آیت از روى حقیقت رمزى دیگر دارد و ذوقى دیگر. میگوید: هر کرا ازین حدیث سودایى در سینه مىبود، بگوى بر پى ما بیرون آى که کارها همه در قدم ما تعبیه کردند. دل خود را بعقل در مبند که عقل پاسبانیست، راهبر نیست، تا عنان باو دهى و راه نیست، تا روى در وى آرى. آنچه طلب کنى از عقل طلب مکن از نبوّت طلب کن. عقل غاشیه کش احکام دین است، عزت و کبریاء دین در میزان عقل نگنجد، و در حیّز جوهر و عرض نیاید. دین ما همان دین است که صد هزار و بیست و چهار هزار انبیاء و رسل را بوده است، و شهادت عزّت قرآن برین سخن شامل است که میگوید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً الایة مرتبتدار دین ما دو چیز است: قال اللَّه و قال رسول اللَّه و گر آنچه مایه دین اهل بدعت است از جواهر و اعراض و فصول متکلمان و تصرفات عقول ایشان در آفرینش یک بار نیست گردد و متلاشى شود، و با کتم عدم رود. یک ذرّه نقصان در آستانه عزّت دین و سدّه عظمت سنّت نیاید. تا از رب العزّت بحکم اقبال بأهل سنت این خطاب مىآید که: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً اینجا نه کلام متکلمان در گنجد، نه فصول متفلسفان، نه بیان عرض و جوهر ایشان. امام خمینی : رباعیات
بُت
با چشم منی، جمال او نتوان دید رشیدالدین میبدی : ۱۱۲- سورة الاخلاص- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم من وجوده الازل و ثبوته الابد، لم یسبقه وقت و لم یحط بجلاله امد، خلق السّماء بلا عمد و وضع المهاد بلا اود، شکر من اطاعه و من عبد و قبل من اراده و من قصد. العالم بخفیّات کل احد، رکع او سجد، قام أو قعد، الحد او وحّد، غوث اللّهیف و کهف الضّعیف و للعاصین سند، عون الاسیر و ظهر الفقیر و منجز کلّ ما وعد، و احد لا من عدد، فرد وتر لم یسبقه والد و لم یتعقّبه ولد، و هو القیوم «الصّمد». لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ. ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۵۳ - دانش آموختن کوش از پیر
وزآن پس بدان راه دانش نمود امام خمینی : رباعیات
راه دیوانگی
فرزانه شو و ز فرّ خود غافل شو رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۳ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیه... مشرکان قریش و جهودان قریظه و نضیر در رسول خدا بدرویشى و بىفرزندى بغمز مىدیدند، و بمال و فرزندان خویش مىنازیدند، و در آن با وى مکاثرت مىساختند، این جواب ایشانست، میگوید لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ أى عند اللَّه، شیئا. و قیل: من عذاب اللَّه شیئا. فردا ایشان را آن مال و فرزند بکار نیاید بنزدیک خدا، و عذاب خدا از ایشان از هیچیز باز ندارد، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، این همچنانست که گفت: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. وقود بنصب واو آن چیز است که بآن آتش افروزند، از هیزم و جز آن، و وقود بضم واو و وقد افروختن آتش است همچون ایقاد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ دأب نامى است عادت را، مراد بآنسان و صفت است، یعنى همچون سان و صفت آل فرعون». و این کاف را سه وجه است: یکى آنست که هُم وَقُود النار کداب آل فرعون، این داب با نار پیوسته، و این آل فرعون مضاف با هم، میگوید این مشرکان قریش و جهودان هیزم دوزخند چون آل فرعون. آن گه ابتدا کرد و گفت: وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این هم مشرکان قریشاند و هم آل فرعون، میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، و آن قوم نوحاند و عاد و ثمود. کَذَّبُوا بِآیاتِنا. دیگر وجه هُمْ وَقُودُ النَّارِ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ میگوید ایشان هیزم دوزخاند چون آل فرعون و چون ایشان که پیش از ایشان بودند تا آنجا که سخن پیوسته. آن گه آل فرعون را گفت و ایشان که پیش از ایشان بودند کَذَّبُوا بِآیاتِنا وجه سدیگر: بر نار وقف است آن گه ابتدا کرد کداب آل فرعون و سخن پیوسته تا بذنوبهم. مىگوید: چون آل فرعون و ایشان که پیش از ایشان بودند دروغ شمردند سخنان ما تا اللَّه ایشان را فرا گرفت. همانست که جاى دیگر گفت و کلّا أخذنا بذنبه و ذنب و جرم متقاربند، لکن جرم چون نتیجه و ثمره اکتابست از اجترام ثمره گرفتهاند و ذنب چون عاقبت و آخر فعل است که بوى مىبازگردد از ذنب گرفتهاند همچنین عقوبت از ان عقوبت نام کردهاند که آن عاقبت بد کارست بر عقب بد کردن او، و تعقیب بر پى کارى یا کسى رفتن و ایستادن بود. لَهُ مُعَقِّباتٌ از آنست. و تعقیب نیز چیزى بپس باز بردن بود لا معقّب لحکمه از آنست، یعنى که باز پس برنده نیست حکم اللَّه را، و از آنست که مرتد را گفت انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ که از سوى عقب باز مىگردد. و عقاب و معاقبه هر دو مصدراند عقوبت کردن را، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ یعنى. إذا عاقب، میگوید خداى سخت عقوبتست هر گه که عقوبت کند، و سخت گیر است اگر گیرد.
ایمان
آن را که زمین و آسمانش جا نیست امام خمینی : رباعیات
دام دل
افتاده به دام شمع، پروانه دل رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا.... ایشان که کافر شدند (و نعمت خداى بر خود بپوشیدند) لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً بکار نیاید و سود ندارد ایشان را مالهاى ایشان و نه فرزندان ایشان بنزدیک خدا هیچیز، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ (۱۰) و ایشان آنند که بایشان آتش افروزند (فردا). رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ بعضى مفسّران گفتند: این خطاب خداى با مسلمانان است، و نواخت اهل معرفت و ایمانست، و منّت نهادن خداى در دین اسلام بر ایشان است. و آن گه این خطاب را دو طریق است: از یک روى خطابست با عامّه مؤمنان این امّت، و از یک روى خطاب عارفانست و خواصّ اهل طریقت. وجه اوّل آنست که: یا معشر المسلمین گمان مبرید و استوار مدارید که کسى را آن دهند که شما را دادند، چون دین اسلام دینى نه، و شما را دادند. چون قرآن کتابى نه، و شما را دادند. چون محمد (ص) پیغامبرى نه، و شما راست. چون کعبه قبلهاى نه، و شما راست. چون ماه رمضان ماهى نه، و شما راست. چون روز آدینه روزى نه، و شما راست. همه شرعها منسوخ شرع شما و همه عقدها منسوخ عقد شما، همه کمال دین و شریعت و جمال حقیقت و طریقت در عهد شما. و ذلک فى قوله تعالى: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ الآیة... جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، کردگار نامدار، جلّ جلاله، و عظم شأنه پیش از ایجاد عالم، و پیش از خلق آدم، بعلم قدیم خود دانست که از فرزندان آدم سزاوار نبوت و ولایت کیست؟ و اهل محبت و شایسته رسالت کیست؟ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۲ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ الآیة... درین آیت تسلیت و تعزیت مسلمانان است از آنچه روز احد بر ایشان رفت، میگوید: من که خداوندم شما را روز بدر نصرت کردم با آنکه عدد شما اندک بود، و شما در چشم دشمن خوار و حقیر، یعنى گله مکنید که اگر امسال بر شما بود، پار شما را بود. تواریخیان گفتند: واقعه احد در شوّال سنه ثلاث از هجرت بود، و جنگ بدر روز آدینه بود هفدهم ماه رمضان. و دوش آن شب قدر بود. و اوّل غزوى که مصطفى (ص) بتن خویش در آن بیرون رفت، و جنگ کرد و صنادید قریش در آن کشته شدند بدر بود. شعبى گفت: بدر چاهى است از آن مردى که نام وى بدر بود، آن چاه بنام وى باز خواندند. پس نسبت حرب که آنجا رفت با آن چاه بردند. فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۹
هم توئی راحت جانم ای عشق نظامی عروضی : مقالت اول: در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل و آنچه تعلق بدین دارد
بخش ۱۰ - حکایت نه - قرآن در نظر ولید بن مغیره
غایت فصاحت قرآن ایجاز لفظ و اعجاز معنی است و هر چه فصحا و بلغا را امثال این تضمین افتاده است تا بدرجه ایست که دهشت همیآرد و عاقل و بالغ از حال خویش همیبگردد و آن دلیلی واضح است و حجتی قاطع بر آنکه این کلام از مجاری نفس هیچ مخلوقی نرفته است و از هیچ کام و زبانی حادث نشده است و رقم قدم بر ناصیهٔ اشارات و عبارات او مثبت است، آوردهاند که یکی از اهل اسلام پیش ولید بین المغیرة این آیت همی خواند قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی فقال الولید بن المغیرة والله ان علیه لطلاوة و ان له لحلاوة و ان اعلاه لمشمر و ان اسفله لمعذق و ما هو قول البشر، چون دشمنان در فصاحت قرآن و اعجاز او در میادین انصاف بدین مقام رسیدند دوستان بنگر تا خود بکجا برسند و السلام. نهج البلاغه : حکمت ها
هشدار از دست ندادن نعمت ها
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اِحْذَرُوا نِفَارَ اَلنِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ امام خمینی : رباعیات
جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ما جاوید است رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. او آنست که فرو فرستاد بر تو این نامه، مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ ازوست آیتهاى استوار داشته و تمام کرده هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ معظم قرآن و مایه دین داران و علم جویان آنست. وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ و آیتهاى دیگر است که بهم مانند در ظاهر، و جز از یکدیگرند در حقیقت فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ اما ایشان که در دل ایشان کژى و چفتگى است. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الآیة... این آیت هم در شأن جهودان است، و حکایت از قول ایشان که یکدیگر را وصیّت کردند و گفتند: وَ لا تُؤْمِنُوا اى لا تصدّقوا و لا تفرّقوا ب أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ من العلم و الکتاب و الحکمة و الحجّة و المنّ و السّلوى و الفضائل و الکرامات، إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الیهودیّة، و قام بشرائعه، و صلّى الى قبلتکم. میگوید: اقرار مدهید و استوار مدارید که کسى را آن فضائل و کرامات و علم و حکمت دهند که شما را دادند، مگر کسى که هم دین و هم کیش شما باشد. ابن کثیر أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ ممدود خواند بر معنى استفهام. یعنى که: هرگز بود که او را آن دهند که شما را دادند؟ و از شواذّ قراءة است «ان یؤت احد» بکسر الف، و معنى آنست که: هیچ کس را جز از هم دینان خویش استوار مگیرید، اگر کسى را چنان دهند که شما را دادند. و درین همه وجوه این «احد» محمد (ص) است و این «ما» تورات، است و آن «مثل» قرآن، و آنچه گفت: قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ عارض است در میان گفت جهودان، و معنى آن ردّ جهودانست، و تکذیب گفت ایشان. یعنى که آن علم و حکمت و دین و هدایت که دعوى میکنید، نه آن شما است که آن خداست و عطاء وى است، آن را دهد که خود خواهد. صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۱۵ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آرام قلب و راحت جان مهر حیدر است رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا رب العالمین جل جلاله و تقدست اسمائه و لا اله غیره، درین آیت دوستان خود را مىنوازد، و روش ایشان باز مىگوید و گفتار و کردار ایشان مىستاید، و مىپسندد. آفرین خدا بر آن جوانمردان باد که در هر چه گویند و هر چه خواهند و هر قاعده که نهند از اول نام دوست برند، و ازو گویند، و باو گویند، که با او خو کردهاند و بآن آسودهاند. رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۸ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی. این آیت از روى حقیقت رمزى دیگر دارد و ذوقى دیگر. میگوید: هر کرا ازین حدیث سودایى در سینه مىبود، بگوى بر پى ما بیرون آى که کارها همه در قدم ما تعبیه کردند. دل خود را بعقل در مبند که عقل پاسبانیست، راهبر نیست، تا عنان باو دهى و راه نیست، تا روى در وى آرى. آنچه طلب کنى از عقل طلب مکن از نبوّت طلب کن. عقل غاشیه کش احکام دین است، عزت و کبریاء دین در میزان عقل نگنجد، و در حیّز جوهر و عرض نیاید. دین ما همان دین است که صد هزار و بیست و چهار هزار انبیاء و رسل را بوده است، و شهادت عزّت قرآن برین سخن شامل است که میگوید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً الایة مرتبتدار دین ما دو چیز است: قال اللَّه و قال رسول اللَّه و گر آنچه مایه دین اهل بدعت است از جواهر و اعراض و فصول متکلمان و تصرفات عقول ایشان در آفرینش یک بار نیست گردد و متلاشى شود، و با کتم عدم رود. یک ذرّه نقصان در آستانه عزّت دین و سدّه عظمت سنّت نیاید. تا از رب العزّت بحکم اقبال بأهل سنت این خطاب مىآید که: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً اینجا نه کلام متکلمان در گنجد، نه فصول متفلسفان، نه بیان عرض و جوهر ایشان. امام خمینی : رباعیات
بُت
با چشم منی، جمال او نتوان دید رشیدالدین میبدی : ۱۱۲- سورة الاخلاص- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم من وجوده الازل و ثبوته الابد، لم یسبقه وقت و لم یحط بجلاله امد، خلق السّماء بلا عمد و وضع المهاد بلا اود، شکر من اطاعه و من عبد و قبل من اراده و من قصد. العالم بخفیّات کل احد، رکع او سجد، قام أو قعد، الحد او وحّد، غوث اللّهیف و کهف الضّعیف و للعاصین سند، عون الاسیر و ظهر الفقیر و منجز کلّ ما وعد، و احد لا من عدد، فرد وتر لم یسبقه والد و لم یتعقّبه ولد، و هو القیوم «الصّمد». لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ. ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۵۳ - دانش آموختن کوش از پیر
وزآن پس بدان راه دانش نمود امام خمینی : رباعیات
راه دیوانگی
فرزانه شو و ز فرّ خود غافل شو رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۳ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیه... مشرکان قریش و جهودان قریظه و نضیر در رسول خدا بدرویشى و بىفرزندى بغمز مىدیدند، و بمال و فرزندان خویش مىنازیدند، و در آن با وى مکاثرت مىساختند، این جواب ایشانست، میگوید لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ أى عند اللَّه، شیئا. و قیل: من عذاب اللَّه شیئا. فردا ایشان را آن مال و فرزند بکار نیاید بنزدیک خدا، و عذاب خدا از ایشان از هیچیز باز ندارد، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، این همچنانست که گفت: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. وقود بنصب واو آن چیز است که بآن آتش افروزند، از هیزم و جز آن، و وقود بضم واو و وقد افروختن آتش است همچون ایقاد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ دأب نامى است عادت را، مراد بآنسان و صفت است، یعنى همچون سان و صفت آل فرعون». و این کاف را سه وجه است: یکى آنست که هُم وَقُود النار کداب آل فرعون، این داب با نار پیوسته، و این آل فرعون مضاف با هم، میگوید این مشرکان قریش و جهودان هیزم دوزخند چون آل فرعون. آن گه ابتدا کرد و گفت: وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این هم مشرکان قریشاند و هم آل فرعون، میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، و آن قوم نوحاند و عاد و ثمود. کَذَّبُوا بِآیاتِنا. دیگر وجه هُمْ وَقُودُ النَّارِ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ میگوید ایشان هیزم دوزخاند چون آل فرعون و چون ایشان که پیش از ایشان بودند تا آنجا که سخن پیوسته. آن گه آل فرعون را گفت و ایشان که پیش از ایشان بودند کَذَّبُوا بِآیاتِنا وجه سدیگر: بر نار وقف است آن گه ابتدا کرد کداب آل فرعون و سخن پیوسته تا بذنوبهم. مىگوید: چون آل فرعون و ایشان که پیش از ایشان بودند دروغ شمردند سخنان ما تا اللَّه ایشان را فرا گرفت. همانست که جاى دیگر گفت و کلّا أخذنا بذنبه و ذنب و جرم متقاربند، لکن جرم چون نتیجه و ثمره اکتابست از اجترام ثمره گرفتهاند و ذنب چون عاقبت و آخر فعل است که بوى مىبازگردد از ذنب گرفتهاند همچنین عقوبت از ان عقوبت نام کردهاند که آن عاقبت بد کارست بر عقب بد کردن او، و تعقیب بر پى کارى یا کسى رفتن و ایستادن بود. لَهُ مُعَقِّباتٌ از آنست. و تعقیب نیز چیزى بپس باز بردن بود لا معقّب لحکمه از آنست، یعنى که باز پس برنده نیست حکم اللَّه را، و از آنست که مرتد را گفت انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ که از سوى عقب باز مىگردد. و عقاب و معاقبه هر دو مصدراند عقوبت کردن را، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ یعنى. إذا عاقب، میگوید خداى سخت عقوبتست هر گه که عقوبت کند، و سخت گیر است اگر گیرد.