هاتف اصفهانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳
جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۸۵
تیغ در دست است یار از جیب بیرون آر سر
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٢۴ - ترجمه
حلال داشت عراقی نبید و شربش را
خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱
چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵۰
بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شدم
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۴۹
آدم واش نسیه، سزّه درآوره کو
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۶
پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو
عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۷ - هرچه خواهی بطلب
سیصد و شصت نظر راتبه بنده ماست
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۷
تا چند به پای جان و تن خواهم رفت
سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۴۷ - غربال باف
دلبر غربال باف امشب مرا خوشحال کرد
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۹۴
از پی شهوتی چه کاهی عمر
رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ الایة درین آیت اشارتست که ایمان شنیدنى است و دیدنى و شناختنى و گفتنى و کردنى. سمعوا دلیل است که شنیدنى است، تَرى‏ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ دلیل است که دیدنى است، مِمَّا عَرَفُوا دلیل است که شناختنى است، یَقُولُونَ دلیل است که گفتنى است. آن گه در آخر آیت گفت: وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ این محسنین دلیل است که عمل در آن کردنى است اما ابتدا بسماع کرد که نخست سماع است، بنده حق بشنود، او را خوش آید، درپذیرد، و بکار درآید و عمل کند. رب العالمین قومى را مى‏پسندد که جمله این خصال در ایشان موجود است. گفته‏اند که: سه چیز نشان معرفتست، و هر سه ایشان را بکمال بود: بکا و دعا و رضا. بکا بر جفا و دعا بر عطا و رضا بقضا. هر آن کس که دعوى معرفت کند، و این سه خصلت در وى نیست، وى در دعوى صادق نیست، و در شمار عارفان نیست، و در میان جوانمردان و دینداران او را نوایى نیست.
عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۱۰۹ - داستان خلاص شدن شهریار از بند فرانک گوید
کنون ای سراینده داستان
آذر بیگدلی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۶
کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ای
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۴
همه عامل یکی بود موجود
رشیدالدین میبدی : ۵۲- سورة الطور
النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه آیین زبان است و چراغ جان و ثناء جاودان. بسم اللَّه کلید گوشها است و آئینه چشمها و یادگار دلها. بسم اللَّه مجلسها معطّر کند، جانها منوّر کند، زبانها معنبر کند، گناهها مکفّر کند.
شاه نعمت‌الله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۱۹
هر که کشته شود به عشق خدا
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۴
تو را که عشق نداری، تو را رواست، بخسب
صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۸۳
آن سرو ناز من که خجل گشت ماه ازو
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۴
تیغ ملک شرق خداوند جهان