جمال‌الدین عبدالرزاق : مقطعات
شمارهٔ ۸۳ - شهر پر آشوب
این چه شهریست سراسر آشوب
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۶
ره عشق است،کام از ترک می گردد رو اینجا
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۴
کیم من؟ بیدلی، بیچاره یی، از خویش دلگیری!
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۹
ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا شود
غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵
در بند هرچه در دو جهان هست نیستم
صابر همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۴
جلوه گر خواهی چو در آئینه روی خویش را
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۹۳
ای بار داده کعبه کویت براهها
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۲
دوستان، مژده که ماه رمضان میآید
سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۰
خیال زلف تو چشمم به خواب می‌بیند
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰
دستی که حمایل تو بودی پیوست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۹
شمعم که همه نهان فرو می‌گریم
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
ای از عرق جبین تو صبح بهار دل
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۸
سوی یار از همه پرداخته میباید رفت
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
ای آنکه ترا همیشه عصیان کار است
مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۱۱۷ - ثناخوانی در کوهسار
در کوه پیش کبکان خواندم ثنای تو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۰
ای چرخ فلک هزار فریاد از تو
هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۵
وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر
وفایی مهابادی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰
دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۷۰
ساقی بیار می که چنان سوخت دل ز عشق
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۸۸ - پیدا کردن توکل معیل
بدان که معیل را مسلم نیست که در وادی شود و اسباب کسب دست بدارد، بلکه توکل معیل جز به درجه سیم نبود. و آن توکل مکتسب است چنان که صدیق می کرد. برای آن که کمال توکل به دو معنی مسلم بود: یکی آن که بر گرسنگی صبر تواند کرد و به هر چه بود قناعت تواند کرد اگرچه گیاه بود. و دیگر آن که ایمان دارد که باشد که روزی وی گرسنگی و مرگ است و خیرت وی در آن است. و عیال را بدین نتوان داشت، بلکه به حقیقت نفس وی نیز عیال وی است. اگر قوت صبر ندارد بر گرسنگی و اضطراب خواهد کرد وی را توکل به ترک کسب نشاید. و اگر عیال نیز قوت صبر دارد و به توکل رضا دهد، هم ترک کسب روا نبود. پس فرق بیش از این نیست که خویشتن را به قهر فرا گرسنگی داشتن روا بود، اما عیال را روا نبود.