مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۵۶ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
درین گفتگو بد که از ناگهان جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲۶ - خاتمهٔ کتاب
جامی! از شعر و شاعری بازآی! کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۶ - در طلب کیف
بلند قد را سرگشتگان وادی غم صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۲۱ - در هر یک بند از این مربع ترکیب شعر دوم از مولوی رومی قدس سره
بنده را نسبت بمولا ز اعتقاد نهج البلاغه : حکمت ها
تناسب امداد الهى با نياز انسان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> تَنْزِلُ اَلْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ سلیم تهرانی : قطعات
شمارهٔ ۱۰ - تعریف خانه ی اسلام خان و تاریخ بنای آن
در زمان خلافت شه دین نهج البلاغه : خطبه ها
آمادگی برای اجرای حق
<strong> و من كلام له عليهالسلام لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال </strong> <strong> و فيه يبين عن صفته بأنه عليهالسلام لا يخدع </strong> وَ اَللَّهِ لاَ أَكُونُ كَالضَّبُعِ شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
او چون فکند خویش تو خود را میفکنش طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸
بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ببین رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۲۵ - حسن غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ سید اشرف الدین حسن بن ناصر. از اعاظم سادات غزنین. از اهل ریاضت و فضیلت ممتاز و به تشریف حکمت و معرفت سرافراز. زبدهٔ فضلا و قدوهٔ عرفا. هادیِ اهل سلوک و قبلهٔ میر و ملوک. نیکو صفات، حمیده اخلاق و در زهد وورع یگانهٔ آفاق. چون طالبان و قابلان زمان خود را به مقامات بلند و قرب محبوب حقیقی ارجمند و واصل میساخت و در هدایت اهل غوایت رایت اشتهار برافراخت. روزی هفتاد هزار نفر در پای منبر وی جمع بودند که اکثر به شرف ارادت اختصاص داشتند. سلطان بهرام شاه غزنوی از کثرت مریدین سید خوفناک شد. دو شمشیر و یک غلاف به پیش وی فرستاد. یعنی جای دو سلطان در یک شهر ممتنع است. سید مطلب را دریافت و روانهٔ حجاز گردید و در مشرف شدن به زیارت حضرت سید کائنات و اشرف موجودات قصیدهٔ غرایی ساخته و در شرف روضهٔ متبرکه قصیده را به آواز بلند خوانده و از خدمت حضرت، صله و خلعت خواسته. ناگهان جامهٔ خلعتی پیش او گذاشته شد. برداشته و بر سر گذاشته و بعد از زیارت بیرون آمده. سلاطین عصر او را در محفّهٔ طلا مینشانیدهاند. چنانچه با محفّهٔ طلا به بغداد آمده و پادشاه بغداد نیز با محفّهٔ طلا به استقبال او شتافته و صحبت او را دریافته و از آنجا به خراسان آمده، در سنهٔ ۵۳۵ در جوین اسفراین به جوار رحمت حق پیوسته، رَحمةُ اللّهِ عَلَیهِ رَحْمَةً واسِعَةً و از آن جناب است: واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹۱
حسن بیان مجوی ز ما دلشکستگان حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۸۰
تقلید من فزونی یاران نمی شود اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۵۱
گر حکم جهان زیر نگین داشتمی اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
جوری ز زمانه بر بد اندیش نرفت سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶۷
خشنودی تو بجویم ای مولایی مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۴ - بازگشتن آن شخص شادمان و مراد یافته و خدای را شکر گویان و سجده کنان و حیران در غرایب اشارات حق و ظهور تاویلات آن در وجهی کی هیچ عقلی و فهمی بدانجا نرسد
باز گشت از مصر تا بغداد او نهج البلاغه : نامه ها
نامه به مردم مصر درباره گماردن مالک اشتر
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أهل مصر مع مالك الأشتر لما ولاه إمارتها </strong> قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه سود ملا احمد نراقی : مثنوی طاقدیس
بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه
طاعت بی فکر و بی یاد حضور
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۵۶ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
درین گفتگو بد که از ناگهان جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲۶ - خاتمهٔ کتاب
جامی! از شعر و شاعری بازآی! کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۶ - در طلب کیف
بلند قد را سرگشتگان وادی غم صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۲۱ - در هر یک بند از این مربع ترکیب شعر دوم از مولوی رومی قدس سره
بنده را نسبت بمولا ز اعتقاد نهج البلاغه : حکمت ها
تناسب امداد الهى با نياز انسان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> تَنْزِلُ اَلْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ سلیم تهرانی : قطعات
شمارهٔ ۱۰ - تعریف خانه ی اسلام خان و تاریخ بنای آن
در زمان خلافت شه دین نهج البلاغه : خطبه ها
آمادگی برای اجرای حق
<strong> و من كلام له عليهالسلام لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال </strong> <strong> و فيه يبين عن صفته بأنه عليهالسلام لا يخدع </strong> وَ اَللَّهِ لاَ أَكُونُ كَالضَّبُعِ شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
او چون فکند خویش تو خود را میفکنش طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸
بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ببین رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۲۵ - حسن غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ سید اشرف الدین حسن بن ناصر. از اعاظم سادات غزنین. از اهل ریاضت و فضیلت ممتاز و به تشریف حکمت و معرفت سرافراز. زبدهٔ فضلا و قدوهٔ عرفا. هادیِ اهل سلوک و قبلهٔ میر و ملوک. نیکو صفات، حمیده اخلاق و در زهد وورع یگانهٔ آفاق. چون طالبان و قابلان زمان خود را به مقامات بلند و قرب محبوب حقیقی ارجمند و واصل میساخت و در هدایت اهل غوایت رایت اشتهار برافراخت. روزی هفتاد هزار نفر در پای منبر وی جمع بودند که اکثر به شرف ارادت اختصاص داشتند. سلطان بهرام شاه غزنوی از کثرت مریدین سید خوفناک شد. دو شمشیر و یک غلاف به پیش وی فرستاد. یعنی جای دو سلطان در یک شهر ممتنع است. سید مطلب را دریافت و روانهٔ حجاز گردید و در مشرف شدن به زیارت حضرت سید کائنات و اشرف موجودات قصیدهٔ غرایی ساخته و در شرف روضهٔ متبرکه قصیده را به آواز بلند خوانده و از خدمت حضرت، صله و خلعت خواسته. ناگهان جامهٔ خلعتی پیش او گذاشته شد. برداشته و بر سر گذاشته و بعد از زیارت بیرون آمده. سلاطین عصر او را در محفّهٔ طلا مینشانیدهاند. چنانچه با محفّهٔ طلا به بغداد آمده و پادشاه بغداد نیز با محفّهٔ طلا به استقبال او شتافته و صحبت او را دریافته و از آنجا به خراسان آمده، در سنهٔ ۵۳۵ در جوین اسفراین به جوار رحمت حق پیوسته، رَحمةُ اللّهِ عَلَیهِ رَحْمَةً واسِعَةً و از آن جناب است: واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹۱
حسن بیان مجوی ز ما دلشکستگان حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۸۰
تقلید من فزونی یاران نمی شود اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۵۱
گر حکم جهان زیر نگین داشتمی اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
جوری ز زمانه بر بد اندیش نرفت سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶۷
خشنودی تو بجویم ای مولایی مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۴ - بازگشتن آن شخص شادمان و مراد یافته و خدای را شکر گویان و سجده کنان و حیران در غرایب اشارات حق و ظهور تاویلات آن در وجهی کی هیچ عقلی و فهمی بدانجا نرسد
باز گشت از مصر تا بغداد او نهج البلاغه : نامه ها
نامه به مردم مصر درباره گماردن مالک اشتر
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أهل مصر مع مالك الأشتر لما ولاه إمارتها </strong> قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه سود ملا احمد نراقی : مثنوی طاقدیس
بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه
طاعت بی فکر و بی یاد حضور