عبارات مورد جستجو در ۱۰۷۶۰ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲
دلخوشی نمی داند، راه خانه ما را
غم ز روی هم خیزد، آب و دانه ما را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹
پیش هر باد، ز بی برگی خود می نالد
در غم بند زبان نیست نی بیشه ما
پیش ازان کز عدم آید خبر لشکر نور
زنگ صف بست در آیینه اندیشه ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۵
کمان طالع ما تیر برنمی تابد
مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما
درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر
که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما
قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک
ترسم از شرم زمین، آب شود دانه ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸
به عجز پای منه، عرض مرد می رود اینجا
پی تو سایه به قصد نبرد می رود اینجا
یکی ست در دل آزادگان صفا و کدورت
جلای آینه، همراه گرد می رود اینجا
به بندر غم او، اشک سرخ نیست معطل
هزار قافله رنگ زرد می رود اینجا
کدام سرو قد افکند سایه برسر خاکم؟
که آبروی زمرد، به گرد می رود اینجا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹
بس که زان گل در دل ما خار نومیدی شکست
سبزه نالان می دمد از خاک دردآلود ما
از بقا رنگی ندارد بر سر آتش سپند
در محبت نیست فرق از بود تا نابود ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴
از بس گل برگشتگی، در آب دارد طالعم
ویرانی افزون می کند، تعمیر من ویرانه را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۷
همچو راه کوچه زنجیر، در صحرای عشق
هرقدم صدچاه غم در پیش و پس باشد مرا
گر توانم همچو نی لب بر لب مطرب نهاد
از لبش لب برندارم تا نفس باشد مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۴
بی قد شمشاد او، دست چنار آمد به درد
بس که می ساید به یکدیگر کف افسوس را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۷
نقش خیالش نبرد، گرد کدورت ز دل
صورت شادی چه سود، کاخ غم اندود را
چرخ درآشوب دهر، تابع سرچشمه است
نهر چه صافی دهد، آب گل آلود را؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۰
ناله برآید از ورق، گریه کنان رود قلم
کاتب اگر رقم کند، حال من خراب را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۶
چون تنور لاله از دودی نشد قسمت پذیر
کاش می افتاد آتش در اجاق بخت ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۸
شورش انداخته در شام و سحر یارب ما
در غمت نیست کم از روز قیامت شب ما
طفل اشکیم، ز ما درس طرب چشم مدار
نیست جز ابجد غم در ورق مکتب ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴
کهربا گشتیم و کس باور ندارد درد ما
درد ما کی می شود ثابت به رنگ زرد ما
همچو مردان، پا به دفع بخت بد، قایم نکرد
نام جرات چون برآرد طالع نامرد ما؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶
نیست غیر از گریه در صندوق ابر نوبهار
گل ندانم از که دارد دستگاه خنده را
چرخ کم فرصت ز من بسیار خواهد یاد کرد
در جهان بیند چو بی مونس، غم آینده را
بی کفن، طغرا درین باغ الم می شد به خاک
چون نهال تاک اگر می یافت گور کنده را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹
ناید نمکچشی چو تنور از دهان ما
گردد نصیب غیر، چو شد پخته نان ما
مانند خاک شیشه ساعت، برون نرفت
یک دم غبار غم ز دل ناتوان ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
ای خوش آن گریه که شوید ز شبم مهلت خواب
همچو شمعم ندهد اشک، دمی فرصت خواب
من هم از لوح دل خویش صفا می دیدم
گر چو آیینه نمی بود مرا عادت خواب
چون حبابم نکند دیده به بیداری میل
بس که آمیخت به چشم تر من رغبت خواب
شوق همخوابگی ات رهزن بیداری شد
سر به بالین تو مخمل نهد از دولت خواب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
ما را گرفته بی او، غم در میانه امشب
می نالد از غم ما، چنگ و چغانه امشب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
یک دوست در ایران نماند از بهر این غربت زده
اکنون ز هندستان رود اشکم به ایران بی سبب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱
ناله ها در بحر و بر دارد غریب
کام خشک و چشم تر دارد غریب
تا کند پرواز، رو بر شهر خود
آرزوی بال و پر دارد غریب
سیر غربت، خوار و زارش می کند
همچو گل، هرچند زر دارد غریب
گر نباشد صندل یاد وطن
تا قیامت درد سر دارد غریب
در غریبی خاطر ایمن مجوی
هر قدم، چندین خطر دارد غریب
نی به شاهین ذوق دارد، نی به باز
ذوق مرغ نامه بر دارد غریب
کار نگشاید ز دستش یکقلم
گر چو طغرا صد هنر دارد غریب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳
گل ندارد تاب دست انداز باد مهرگان
تا خزان آمد، دکان حسن را برچیده است
تا نباشی، یک قدم نتوان برون رفتن به سیر
بی تو، دل گاهی که از خود رفته، برگردیده است
ساغر عیشم که هرگز روی گردش را ندید
حیرتی دارم که چون درساختن، گردیده است؟