سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۵۹ - در تفسیر این آیت که ارض اللّه واسعة ارض معنوی است که بیحد است و کران، همه عقول و ملائکه و ارواح در آن ارض ساکناند و مقیم و در بیان آنکه شیخ را کرامتهای عالی است که مرید از آن مستفید گردد و از تأثیر نظر شیخ بینا شود و روشن و صافی و از حبس تن برهد و از شمشیر اجل خلاص یابد کسی که این نوع کرامتها از شیخ دیده باشد بکرامتهای دیگر که تعلق بدنیا دارد و در آنجا او را فایدهای نیست کی التفات کند. مثلا مرید کاری کرد مثل خوردن و خفتن چون شیخ بوی گوید که فلان چیز خوردی او را آن چه فایده خواهد بودن چون خود میداند که چه خورده است از آن گفت او را علمی نو حاصل نشود. لیکن چون او را از اسرار غیب که بیخبر بود آگاه گرداند در آنجا ویرا فایدۀ عظیم باشد هر که چنین کرامت اعلی را دیده باشد بکرامت ادنی سر فر
کارض واسع بخواند اللهش فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۳
از پی قتلم دگر، درد و غم، آمادهاند ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - علاج علمی و عملی مرض حب جاه و ریاست
بدان که آوازه شهرت و علاج آن چون معالجه سایر امراض نفسانیه مرکب است از علمی و عملی اما معالجه علمی آن است که اولا بدان که استحقاق بزرگی و حکومت و فرمانفرمایی و سلطنت و اجلال و سروری و علو و برتری، مختص ذات پاک مالک الملوک است که نقص و زوال را در ساحت جلال و کبریائیش راه نه، و هیچ پادشاه ذوی الاقتدار را از اقتفاء فرمانش مجال تمرد نیست. غروی اصفهانی : مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم
صبح سعادت دمید، یاد صبوحی بخیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۵۹
ای فتنه یک دم آی ز بالای زین فرو سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۴۳ - در بیان آنکه بسیاران بصورت اولیا برآمدهاند و گفتار اولیا را آموخته و در حقیقت رهزناند . هرکه تمییز دارد بایشان سر فرود نیاورد، و ولی را از عدو بشناسد، چنانکه صراف زر صافی را از قلب تمییز میکند، اگرچه در صورت بهم میمانند که المؤمن کیس ممیز و در تقریر آنکه اولیا بهر صورت که خواهند مصور شوند
در تو تمییز اگر بود برهی فخرالدین عراقی : فصل سوم و چهارم
مثنوی
«انما العاشقون مذبوحون» شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۳
جام می را به نوش و خوش میباش امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۸۲
نارسته می توان دید از زیر پوست خطت سنایی غزنوی : طریق التحقیق
ما رایت شیئاً !لا ورایت الله فیه
در جهانی که عالم ثانی است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۰
زهد بگذار و خرقه را بفروش فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱
چندان که از تو جور و جفا کم نمیشود سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۷۷ - در تفسیر این آیه که الست بربکم قالوا بلی و در شرح مراتب بلی ها
بود از حق الست از تو بلی سنایی غزنوی : طریق التحقیق
مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار
خالق خلق وایزد بی چون قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۷
سوز جگرم نمیبرد درمانی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ
وهُوَ خواجه معین الدین حسن سنجری. اصل آن جناب از قریهٔ چشت مِنْتوابع هرات بوده، و لهذا این سلسله به نام وی به چشتی شهرت نموده. ناهج مناهج حقیقت و سالک مسالک طریقت است. آن جناب در هندوستان مروج دین نبوی و طریقهٔ علوی گردید. صاحب کرامات و مقامات و خوارق عادات. تربیت از خواجه عثمان هروی یافته بوده، قطب الدین بختیار کاکی و ضیاءالدین بلخی و شهاب الدین غوری وشمس الدین غوری از مریدان آن جنابند. تیمّناً و تبرّکاً از اشعار او قلمی میشود: رهی معیری : غزلها - جلد سوم
غنچه پژمرده
عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۶۹
ای وزیر شاه عالم، ای نصیر دین حق فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۶
نبرم منّت کس کاش شرابم نبرد سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۷۸ - حمامی
شوخ حمامی که دارد همچو آتش روی گرم
بخش ۵۹ - در تفسیر این آیت که ارض اللّه واسعة ارض معنوی است که بیحد است و کران، همه عقول و ملائکه و ارواح در آن ارض ساکناند و مقیم و در بیان آنکه شیخ را کرامتهای عالی است که مرید از آن مستفید گردد و از تأثیر نظر شیخ بینا شود و روشن و صافی و از حبس تن برهد و از شمشیر اجل خلاص یابد کسی که این نوع کرامتها از شیخ دیده باشد بکرامتهای دیگر که تعلق بدنیا دارد و در آنجا او را فایدهای نیست کی التفات کند. مثلا مرید کاری کرد مثل خوردن و خفتن چون شیخ بوی گوید که فلان چیز خوردی او را آن چه فایده خواهد بودن چون خود میداند که چه خورده است از آن گفت او را علمی نو حاصل نشود. لیکن چون او را از اسرار غیب که بیخبر بود آگاه گرداند در آنجا ویرا فایدۀ عظیم باشد هر که چنین کرامت اعلی را دیده باشد بکرامت ادنی سر فر
کارض واسع بخواند اللهش فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۳
از پی قتلم دگر، درد و غم، آمادهاند ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - علاج علمی و عملی مرض حب جاه و ریاست
بدان که آوازه شهرت و علاج آن چون معالجه سایر امراض نفسانیه مرکب است از علمی و عملی اما معالجه علمی آن است که اولا بدان که استحقاق بزرگی و حکومت و فرمانفرمایی و سلطنت و اجلال و سروری و علو و برتری، مختص ذات پاک مالک الملوک است که نقص و زوال را در ساحت جلال و کبریائیش راه نه، و هیچ پادشاه ذوی الاقتدار را از اقتفاء فرمانش مجال تمرد نیست. غروی اصفهانی : مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم
صبح سعادت دمید، یاد صبوحی بخیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۵۹
ای فتنه یک دم آی ز بالای زین فرو سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۴۳ - در بیان آنکه بسیاران بصورت اولیا برآمدهاند و گفتار اولیا را آموخته و در حقیقت رهزناند . هرکه تمییز دارد بایشان سر فرود نیاورد، و ولی را از عدو بشناسد، چنانکه صراف زر صافی را از قلب تمییز میکند، اگرچه در صورت بهم میمانند که المؤمن کیس ممیز و در تقریر آنکه اولیا بهر صورت که خواهند مصور شوند
در تو تمییز اگر بود برهی فخرالدین عراقی : فصل سوم و چهارم
مثنوی
«انما العاشقون مذبوحون» شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۳
جام می را به نوش و خوش میباش امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۸۲
نارسته می توان دید از زیر پوست خطت سنایی غزنوی : طریق التحقیق
ما رایت شیئاً !لا ورایت الله فیه
در جهانی که عالم ثانی است شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۰
زهد بگذار و خرقه را بفروش فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱
چندان که از تو جور و جفا کم نمیشود سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۷۷ - در تفسیر این آیه که الست بربکم قالوا بلی و در شرح مراتب بلی ها
بود از حق الست از تو بلی سنایی غزنوی : طریق التحقیق
مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار
خالق خلق وایزد بی چون قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۷
سوز جگرم نمیبرد درمانی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ
وهُوَ خواجه معین الدین حسن سنجری. اصل آن جناب از قریهٔ چشت مِنْتوابع هرات بوده، و لهذا این سلسله به نام وی به چشتی شهرت نموده. ناهج مناهج حقیقت و سالک مسالک طریقت است. آن جناب در هندوستان مروج دین نبوی و طریقهٔ علوی گردید. صاحب کرامات و مقامات و خوارق عادات. تربیت از خواجه عثمان هروی یافته بوده، قطب الدین بختیار کاکی و ضیاءالدین بلخی و شهاب الدین غوری وشمس الدین غوری از مریدان آن جنابند. تیمّناً و تبرّکاً از اشعار او قلمی میشود: رهی معیری : غزلها - جلد سوم
غنچه پژمرده
عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۶۹
ای وزیر شاه عالم، ای نصیر دین حق فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۶
نبرم منّت کس کاش شرابم نبرد سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۷۸ - حمامی
شوخ حمامی که دارد همچو آتش روی گرم