محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۳۹
دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۹
آن زمانی که ترا عزم سفر خواهدبود
محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۲۸
داردم در زیر تیغ امروز جلاد فراق
محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۲۶
بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش
محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۷
در عین وصل جز من راضی به مرگ خود کیست
غزالی : عنوان چهارم - در معرفت آخرت
فصل چهارم
اکنون بدان که این روح حیوانی از این عالم سفلی است که مرکب است از لطافت بخار اخلاط چهار است: خون و بلغم و صفرا و سودا و اصل این چهار و آتش و خاک و هواست و اختلاف و اعتدال مزاج، از این تفاوت مقادیر حرارت و برودت و رطوبت و یبوست است و مقصود صنعت طب آن است که اعتدال این چهار طبع در این روح نگاه دارد تا بدان شایسته باشد که مرکب و آلت آن روح دیگر گردد که آن را روح انسانی گفتیم و آن از این عالم نیست، بلکه از عالم علوی است و از جواهر ملایکه است، و هبوط وی بدین عالم غریب است از طبیعت ذات وی ولکن این غربت برای آن است تا از هدی زاد خود بر گیرد، چنان که عزوجل گفت: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فانما یاتینکم منی هدی، فمن تبع هدی فلا خوف علیهم و لا هم یجزنون.»
محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۴
عشقت زهم برآورد یاران مهربان را
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰
دردا و دریغا که دل از دست بدادم
محتشم کاشانی : ترکیب‌بندها
شمارهٔ ۸ - این مرثیه را جهت افصح البغاء سید حسین روضه خوان گفته
امسال نیست سوز محرم بسان پار
غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۷۲ - پیدا کردن درجات ریا
بدان که درجات ریا متفاوت است و بعضی عظیم تر است و تفاوت آن از سه اصل خیزد:
محتشم کاشانی : ترکیب‌بندها
شمارهٔ ۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)
السلام ای عالم اسرار رب‌العالمین
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۶
اول نظر که سوی تو جانان نظر کند
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۹
گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست
محتشم کاشانی : ترکیب‌بندها
شمارهٔ ۴ - ترکیب بند در رثاء
ای فلک کز جور و بیدادست و کین بنیاد تو
رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: قُلْ بگو أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا جز از اللَّه خداى گیرم فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کردگار آسمانها و زمینها وَ هُوَ یُطْعِمُ و اوست که میخوراند وَ لا یُطْعَمُ و او را نخورانند، قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ بگو مرا فرمودند أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ که نخست کس باشم که گردن نهد، وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۴) و هان که از انباز گیرندگان نباشى.
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵
پرسش خسته‌ای روا باشد
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۶۵
مو احوالم خرابه گر تو جویی
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۸
از ماه، چه نور چشم داری در میغ؟
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۵۹
ته که خورشید اوج دلربایی
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۵
«ستة ایام » گفت و «سبع سماوات »