حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳
باشد رک هر برگ چمن، دام هوسها خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۹ - در وصول ده شتر از امیر الحاج
میر چون هفت بیت من خوانده است فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳
کام دلم ز وصل تو حاصل نمی شود خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۶ - در مدح جمال الدین موصلی وزیر
خاقانی بلند سخن در جهان منم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹۸
دل من دردمند تست درمانش نمیسازی ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۱۱ - رفتن سلم و قارن به کارزار کوش
چو اردیبهشت آمد و روز جوش عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری
گیتی ز یمن عاطفت شاه کامکار اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۴۴
در عشق مرا زجان و تن نامی ماند سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۲
ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه
چنین گفتست ابرهیم ادهم خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۴
زیان تو در سود دانستن است اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مسلمانان به خویشان در ستیزند
مسلمانان به خویشان در ستیزند جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۹۳
هر که را دلدار باید، درد بی درمان کشد صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۵
بی حیا گر غوطه در گوهر زند بی مایه است اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵
هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴
چشمت که فسون و رنگ میبازد از او ترانه های کودکانه : بخش اول
بچه مرتب
کلاغه اونجاس نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۳۵ - حکایت باخه و دو بط
آوردهاند که در آب گیری دو بط و یکی باخه ساکن بودند و میان ایشان بحکم مجاورت دوستی و مصادقت افتاده. ناگاه دست روزگار غدار رخسار حال ایشان بخراشید و سپهر آینه فام صورت مفارقت بدیشان نمود، و در آن آب که مایه حیات ایشان بود نقصان فاحش پیدا آمد. بطان چون آن بدیدند بنزدیک باخه رفتند و گفت: بوداع آمده ایم، پدرود باش ای دوست گرامی و رفیق موافق. باخه از درد فرقت و سوز هجرت بنالید و از اشک بسی در و گهر بارید . خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۴۵
گرچه خاقانی از اصحاب فروتر بنشست خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۴۴ - در ذم غرور به مال
مشو خاقانیا مغرور دولت
شمارهٔ ۳
باشد رک هر برگ چمن، دام هوسها خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۹ - در وصول ده شتر از امیر الحاج
میر چون هفت بیت من خوانده است فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳
کام دلم ز وصل تو حاصل نمی شود خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۶ - در مدح جمال الدین موصلی وزیر
خاقانی بلند سخن در جهان منم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹۸
دل من دردمند تست درمانش نمیسازی ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۱۱ - رفتن سلم و قارن به کارزار کوش
چو اردیبهشت آمد و روز جوش عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری
گیتی ز یمن عاطفت شاه کامکار اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۴۴
در عشق مرا زجان و تن نامی ماند سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۲
ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه
چنین گفتست ابرهیم ادهم خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۴
زیان تو در سود دانستن است اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مسلمانان به خویشان در ستیزند
مسلمانان به خویشان در ستیزند جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۹۳
هر که را دلدار باید، درد بی درمان کشد صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۵
بی حیا گر غوطه در گوهر زند بی مایه است اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵
هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴
چشمت که فسون و رنگ میبازد از او ترانه های کودکانه : بخش اول
بچه مرتب
کلاغه اونجاس نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۳۵ - حکایت باخه و دو بط
آوردهاند که در آب گیری دو بط و یکی باخه ساکن بودند و میان ایشان بحکم مجاورت دوستی و مصادقت افتاده. ناگاه دست روزگار غدار رخسار حال ایشان بخراشید و سپهر آینه فام صورت مفارقت بدیشان نمود، و در آن آب که مایه حیات ایشان بود نقصان فاحش پیدا آمد. بطان چون آن بدیدند بنزدیک باخه رفتند و گفت: بوداع آمده ایم، پدرود باش ای دوست گرامی و رفیق موافق. باخه از درد فرقت و سوز هجرت بنالید و از اشک بسی در و گهر بارید . خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۴۵
گرچه خاقانی از اصحاب فروتر بنشست خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۴۴ - در ذم غرور به مال
مشو خاقانیا مغرور دولت