ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۱۳۹
از روز ازل می خور و رندانه سرشتیم
نهج البلاغه : حکمت ها
عاقبت اندیشی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> لِكُلِّ اِمْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۰ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ الآیة... بعضى مفسران گفتند: امّت اینجا صدر اول‏اند، صحابه رسول، مهاجرین و انصار، چراغهاى هدى، و ستارگان رشد، و داورى داران حق، و ترجمانان مصطفى (ص). عمر بن الخطاب این آیت را خواند و گفت: «هذا لاوّلنا و لو شاء اللَّه لجعل لآخرنا ایضا، فقال کُنْتُمْ فکنّا کلّنا اخیارا».
سنایی غزنوی : الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام
ذکر تلاوة قرآن
کی چشی طعم و لذّت قرآن
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - علت نترسیدن از سوء خاتمه
قبل از این مذکور شد که بالاترین خوفها، خوف سوء خاتمه است و از برای آن اسباب بسیار است، و مرجع همه آنها سه چیز است: اول: که از همه بدتر است آن است که در وقتی که سکرات مرگ ظاهر شود و احوال آن نمایان گردد، در عقاید آدمی خللی هم رسد و شک یا انکاری در بعضی از عقاید در دل او حاصل شود، و این حجابی گردد میان خدا و بنده، که باعث عذاب مخلد، و زیانکاری ابد، و دوری دائمی از درگاه خدا گردد، و به کفراز دنیا رحلت کند.
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۵
هستی ز ما مجوی، که در اوّلین نفس
سلطان باهو : غزلیات
غزل ۱۴
بر رُخش زیبا چو دیدم نقش و خال
رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۹۳ - در مرثیۀ نصرة الدین
قطب دین ، گر برفت نصرة دین
همام تبریزی : مفردات
شمارهٔ ۴۲
هنوز صبح نخستین روز دولت توست
ظهیرالدین فاریابی : قصاید
شمارهٔ ۵۷
منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم
رهی معیری : غزلها - جلد اول
گوهر تابناک
زبون خلق ز خلق نکوی خویشتنم
رهی معیری : غزلها - جلد اول
خیال‌انگیز
خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی
نهج البلاغه : حکمت ها
بهترین و بدترین دانش
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> أَوْضَعُ اَلْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اَللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي اَلْجَوَارِحِ وَ اَلْأَرْكَانِ
سنایی غزنوی : الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام
در وجد و حال
در طریقی که شرط جان سپریست
خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۴
از هستی خود که یاد دارم
رهی معیری : غزلها - جلد اول
شاهد افلاکی
چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۶۶ - گرفتن زلیخا سر راه یوسف را و التفات نایافتن و بعد از آن به خانه رفتن و بت را شکستن و ایمان به خدای تعالی آوردن و پس بر سر راه وی آمدن و التفات یافتن
نداند عاشق بیدل قناعت
رهی معیری : غزلها - جلد اول
غرق تمنای تو ام
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
رهی معیری : غزلها - جلد اول
دل زاری که من دارم
نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم
رهی معیری : غزلها - جلد اول
جلوهٔ ساقی
در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟