غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
مر ز فنا فراغ را مژده برگ و ساز ده
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۱۸
قطع امید ز هجران و وصالش کردم
فرخی سیستانی : قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار
دوش متواریک به وقت سحر
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲
هستم از لعل تو در آتش و آب
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۴۹ - مجنون عامری عَلَیهِ الرَّحمهُ
اسمش قیس بن مزاحم بن قیس و اصلش از قبیلهٔ بنی عامر بود و او به غایت مشهور است و دیوانی دارد معروف. و قیسْنام در عرب متعدد بوده‌اند. از آن جمله بوده قیس بن زریح صاحب لُبْنی و او برادر رضاعی حضرت امام همام حسن بن علیؑبوده. وی نیز از مشاهیر اهل ذوق و عشق است. گویند بر لُبْنی بنت جناب که از قبیلهٔ بنوکعب بوده عاشق شده. بعد از بی قراری بسیار و مشقت بی شمار به اشارهٔ لازم البشاره حضرت امام پدرش دختر خود لُبْنی را به قیس داد. پس از چندی والدین قیس به اقسام مختلفه و اصرار بلیغه قیس را برای طلاق لُبْنی بازداشتند. قیس پس از طلاق و فراق پریشان حال گردید و طریقهٔ بی تابی و جنون ورزید. آخرالامر لُبْنی درگذشت. قیس بر سر قبر او رفته، جزع و فزع بسیار نمود و او را غش و بیخودی روی داد و به اندک فاصله بمرد و به نزدیک قبر لُبْنی به خاکش سپردند و حال این دو قیس با یکدیگر اختلاط یافته. بر بعضی مشتبه شده است. قیس لُبْنی نیز اشعار خوب داشته و قیس عامری دیوانه شد. لاجرم عقلای زمان او را مجنون خوانند. چنانکه حکایت وی افسانهٔ محافل و در السنه و افواه افاضل مذکور شد. مجملاً عشق مجازی به جهت وی قنطرهٔ محبت حقیقی گردید و روی از خلق تافته، راه بیابان گرفت و به کمال رسید. چنانکه مکرر انالیلی گفتی. گویند چون از فوت لیلی خبر یافت گفت من آن لیلی را خواهم که نمیرد. همانا مجنون لیلای حقیقی بوده و لیلی مجازی را بهانه نموده. مدت عمرش چهل و پنج سال. حالات و مقالاتش مشهور است و این چند بیت از آن جناب است:
میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۹۳ - مجملی از وضع جغرافی و حسن موقع طبیعی ایران
خوشا مرز ایران عنبر نسیم
سعدی : غزلیات
غزل ۴۱۳
آن نه روی است که من وصف جمالش دانم
غالب دهلوی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
شاها هر چند وایه جوی آمده ام
مجیرالدین بیلقانی : قصاید
شمارهٔ ۸۳
زهی با حسن تو همدم صفا و لطف روحانی
رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۷۲ - در مدح تاج الدوله
ای گشته کار خلق مفوض برای تو
اقبال لاهوری : پیام مشرق
لاله
آن شعله ام که صبح ازل در کنار عشق
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۷
گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۵۳۳
تو بگو که چونم از تو دمکی گزیر باشد
مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۶۴ - در مدح منصور بن سعید
احوال جهان بادگیر باد
میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲
نیم بسمل شدم از غمزه خودکامی چند
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۴۷
شکرک از آن دولبک تو بچنم اگر تویله کنی
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۱
دشمن بی‌حاصلم را شرم باد از کار خویش
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۱
بمهر و مه نگرم بی تو هر زمان چه کنم
اسدی توسی : گرشاسپ‌نامه
دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
دگر رهش پرسید گرد دلیر
افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۷
ای سرو چه، ای ماه که، ای شوخ کدامی؟