هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹
یک لحظه کسی که با تو دمساز آید شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳
در دو عالم جز یکی دانیم نه جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۳
زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یابد ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
روی تو چشم خیره کند آفتاب را اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گناه عشق و مستی عام کردند
گناه عشق و مستی عام کردند ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
پیوسته مرا دل به هوای تو کشد فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
فصل گل چو غنچه، لب را از غم زمانه بستم ملکالشعرای بهار : مسمطات
شکوه
زال زمستان گریخت از دم بهمن امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۲۰
بت من بت پرست را چه زنی صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۷۲ - مرثیه شاه خراسان(ع)
چو شاه طوس در ملک خراسان اثیر اخسیکتی : قصاید
شمارهٔ ۸ - مدح خواجه امام صفی الدین اصفهانی
زهی تو روح بخوبی و دیگران همه قالب امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۱
سخت دشوار ست تنها ماندن از دلدار خویش ملا احمد نراقی : باب چهارم
نقش قوه خیال و واهمه و عاقله
تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود. سنایی غزنوی : الباب الرّابع: فی صفة العقل و احواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده
حکایت در داد و ستد خردمند
معن دادی خمی درم به دمی سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۱
خورشیدوشی در به دری را چه کند کس رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» آدمى را منزل اوّل از منازل وجود شکم مادر است: اوّل آبى، آن گه علقهاى، آن گه مضغهاى، پس استخوانى و پوستى، آن گه جانورى، چون چهار ماهه شود زنده شود، شخصى زیبا، صورتى پرنگار، درو از الطاف کرم تعبیههایى که عاقل در آن نگرد از تعجب خیر فرو ماند، در وى دماغ آفرید سه طبقه بر هم ساخته: در اوّل فهم نهاد، در دوم عقل، در رسوم حفظ، وانگه کمال حکمت را دماغ سرد و تر آفرید که مقابل وى دلست گرم و خشک تا بخار دل و حرارت دل که باو رسد او را زیان ندارد، دل بیافرید رگهاى جهنده درو پیوسته و حیاة در او روان، جگر بیافرید رگهاى آرمیده درو پیوسته غذاء همه تن درو روان، معده بیافرید امعاء درو پیوست، جاى نطفه بیافرید مثانه و انثیین درو پیوست، دماغ نرم و تر آفرید تا سخن در گیرد، پوست پیشانى سخت آفرید تا موى نرویاند، پوست ابرو میانه آفرید تا موى رویاند لکن دراز نگرداند، محلّ نور چشم پیه گردانید تا آن را تباه نکند، زبان بر محل لعاب نهاد تا زود برود، آسان سخن گوید، بر مراد وى چنانک خواهد، بر سر حلقوم حجابى آفرید تا چون طعام فرو برد سر حلقوم بسته شود طعام بمجراى نفس نرسد، آن گه طعام بحرارت جگر در معده پخته گردد و آن را بعروق و اعضاء رساند. واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸۵
لبریز ساغرت زمی ناب گشته است؟ شاه نعمتالله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۹۰
موج و بحر و حباب قطره تمام ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲
دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۳۵
حسرت ما را به عمر رفته، چون برگ خزان
رباعی شمارهٔ ۹
یک لحظه کسی که با تو دمساز آید شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳
در دو عالم جز یکی دانیم نه جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۳
زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یابد ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
روی تو چشم خیره کند آفتاب را اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گناه عشق و مستی عام کردند
گناه عشق و مستی عام کردند ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
پیوسته مرا دل به هوای تو کشد فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
فصل گل چو غنچه، لب را از غم زمانه بستم ملکالشعرای بهار : مسمطات
شکوه
زال زمستان گریخت از دم بهمن امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۲۰
بت من بت پرست را چه زنی صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۷۲ - مرثیه شاه خراسان(ع)
چو شاه طوس در ملک خراسان اثیر اخسیکتی : قصاید
شمارهٔ ۸ - مدح خواجه امام صفی الدین اصفهانی
زهی تو روح بخوبی و دیگران همه قالب امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۱
سخت دشوار ست تنها ماندن از دلدار خویش ملا احمد نراقی : باب چهارم
نقش قوه خیال و واهمه و عاقله
تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود. سنایی غزنوی : الباب الرّابع: فی صفة العقل و احواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده
حکایت در داد و ستد خردمند
معن دادی خمی درم به دمی سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۱
خورشیدوشی در به دری را چه کند کس رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» آدمى را منزل اوّل از منازل وجود شکم مادر است: اوّل آبى، آن گه علقهاى، آن گه مضغهاى، پس استخوانى و پوستى، آن گه جانورى، چون چهار ماهه شود زنده شود، شخصى زیبا، صورتى پرنگار، درو از الطاف کرم تعبیههایى که عاقل در آن نگرد از تعجب خیر فرو ماند، در وى دماغ آفرید سه طبقه بر هم ساخته: در اوّل فهم نهاد، در دوم عقل، در رسوم حفظ، وانگه کمال حکمت را دماغ سرد و تر آفرید که مقابل وى دلست گرم و خشک تا بخار دل و حرارت دل که باو رسد او را زیان ندارد، دل بیافرید رگهاى جهنده درو پیوسته و حیاة در او روان، جگر بیافرید رگهاى آرمیده درو پیوسته غذاء همه تن درو روان، معده بیافرید امعاء درو پیوست، جاى نطفه بیافرید مثانه و انثیین درو پیوست، دماغ نرم و تر آفرید تا سخن در گیرد، پوست پیشانى سخت آفرید تا موى نرویاند، پوست ابرو میانه آفرید تا موى رویاند لکن دراز نگرداند، محلّ نور چشم پیه گردانید تا آن را تباه نکند، زبان بر محل لعاب نهاد تا زود برود، آسان سخن گوید، بر مراد وى چنانک خواهد، بر سر حلقوم حجابى آفرید تا چون طعام فرو برد سر حلقوم بسته شود طعام بمجراى نفس نرسد، آن گه طعام بحرارت جگر در معده پخته گردد و آن را بعروق و اعضاء رساند. واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸۵
لبریز ساغرت زمی ناب گشته است؟ شاه نعمتالله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۹۰
موج و بحر و حباب قطره تمام ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲
دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۳۵
حسرت ما را به عمر رفته، چون برگ خزان