عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۱
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۱
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۰
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۱
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۳
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۰
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۱
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۶۲
سعد و نحس شب سپید و سیاه
خاتم مقتفی نمیشاید
قرصهٔ مه کلیچهٔ سیم است
عقربش صیرفی نمیشاید
چون ولیعهد یوسف است امروز
خلق جز یوسفی نمیشاید
این رفیع پدر خر زن مزد
از پی مشرفی نمیشاید
در چنین تنگنای دار الضرب
زیر چنگی دفی نمیشاید
قاضی اسراف میکند در جور
این همه مسرفی نمیشاید
زی نبی رفت و برد نور نبی
نور دین منطفی نمیشاید
هست بغداد گرد کوه، در او
قاضیی فلسفی نمیشاید
بگذر از فلسفی که از پی خرج
شاید از فلس فی نمیشاید
این سمرقند نیست بغداد است
نقد او غدرفی نمیشاید
تا طرازد طراز سکهٔ ملک
خامهزن جز صفی نمیشاید
بهر آوردن عروس سبا
رای جز آصفی نمیشاید
هم صفی به که با سپاه کرم
بخل را همصفی نمیشاید
جملةالامر با خواص عمل
نام نامنصفی نمیشاید
خاتم مقتفی نمیشاید
قرصهٔ مه کلیچهٔ سیم است
عقربش صیرفی نمیشاید
چون ولیعهد یوسف است امروز
خلق جز یوسفی نمیشاید
این رفیع پدر خر زن مزد
از پی مشرفی نمیشاید
در چنین تنگنای دار الضرب
زیر چنگی دفی نمیشاید
قاضی اسراف میکند در جور
این همه مسرفی نمیشاید
زی نبی رفت و برد نور نبی
نور دین منطفی نمیشاید
هست بغداد گرد کوه، در او
قاضیی فلسفی نمیشاید
بگذر از فلسفی که از پی خرج
شاید از فلس فی نمیشاید
این سمرقند نیست بغداد است
نقد او غدرفی نمیشاید
تا طرازد طراز سکهٔ ملک
خامهزن جز صفی نمیشاید
بهر آوردن عروس سبا
رای جز آصفی نمیشاید
هم صفی به که با سپاه کرم
بخل را همصفی نمیشاید
جملةالامر با خواص عمل
نام نامنصفی نمیشاید
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۹
دل خود رای مرا برده گل خودروئی
ترک خنجر کش مردم کش آتش خوئی
طفل نو سلسلهای شوخ تنگ حوصلهای
شاه دیوانه و شی ماه مشوش موئی
سر و کارم به غزالیست کزاغیار مدام
میکند روکش مردم به یک آدم روئی
دیده پرنور شود نرگس نابینا را
گر به گلشن رسد از پیرهن او بوئی
گوش بر بد سخنم کی منهی امروز ای گل
خورده بر گوش تو گویا سخن بدگوئی
چند سویت نگرم عشوهٔ چشمی بنما
عشوهٔ چشم نباشد گره ابروئی
عشوهٔ غلب شده بر محتشم آری چکند
ناتوانی چنین خصم قوی بازوئی
ترک خنجر کش مردم کش آتش خوئی
طفل نو سلسلهای شوخ تنگ حوصلهای
شاه دیوانه و شی ماه مشوش موئی
سر و کارم به غزالیست کزاغیار مدام
میکند روکش مردم به یک آدم روئی
دیده پرنور شود نرگس نابینا را
گر به گلشن رسد از پیرهن او بوئی
گوش بر بد سخنم کی منهی امروز ای گل
خورده بر گوش تو گویا سخن بدگوئی
چند سویت نگرم عشوهٔ چشمی بنما
عشوهٔ چشم نباشد گره ابروئی
عشوهٔ غلب شده بر محتشم آری چکند
ناتوانی چنین خصم قوی بازوئی
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۱
هنوزت به ما کینه برجاست گوئی
هنوزت سرکشتن ماست گوئی
هنوزت به این کشته نا پشیمان
سر جنگ و آهنگ غوغاست گوئی
هنوزت ز کین صورت خشم پنهان
در آیینهٔ چهره پیداست گوئی
هنوزت بدشنام من پیش خوبان
لب تلخ گفتار گویاست گوئی
هنوز استمالت دهت در عذابم
بدآموز آزار فرماست گوئی
هنوز اندران خاطر اسباب کلفت
ز دیرینهگیها مهیاست گوئی
کسی این قدر تاب خواری ندارد
دل محتشم سنگ خاراست گوئی
هنوزت سرکشتن ماست گوئی
هنوزت به این کشته نا پشیمان
سر جنگ و آهنگ غوغاست گوئی
هنوزت ز کین صورت خشم پنهان
در آیینهٔ چهره پیداست گوئی
هنوزت بدشنام من پیش خوبان
لب تلخ گفتار گویاست گوئی
هنوز استمالت دهت در عذابم
بدآموز آزار فرماست گوئی
هنوز اندران خاطر اسباب کلفت
ز دیرینهگیها مهیاست گوئی
کسی این قدر تاب خواری ندارد
دل محتشم سنگ خاراست گوئی
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
قطعه
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۲۳
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۵
سعدی : مفردات
بیت ۲
سعدی : مفردات
بیت ۳
سعدی : مفردات
بیت ۹
سعدی : مفردات
بیت ۱۰
سعدی : مفردات
بیت ۱۶