عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۵
الهی اگر تن مجرم است دل مطیع است و اگر بنده بدکار است کَرَم تو شفیع است.
بادا کَرَم تو بر همه پاینده
احسان تو سوی بندگان آینده
بر بندهٔ خود گناه را سخت مگیر
ای داور بخشندهٔ بخشاینده
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۶
الهی قبلهٔ عارفان خورشید روی تو است و محراب جانها طاق ابروی تو است و مسجد اقصی دلها حریم کوی تو است، نظری بسوی ما فرما که نظر ما بسوی تو است.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۷
الهی بنام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح و ذاکر او مرهم دل مجروح و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح عذر های ما بپذیر و بر عیب ما مگیر.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۹
الهی از هیچ همه چیز توانی و از همه چیز بهیچ نمایی که گویم چنین یا چنانی تو آفرینندهٔ این و آنی.
ما را سرو سودای کس دیگر نیست
از عشق تو پروای کس دیگر نیست
جُز تو دگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۰
الهی ای آنکه گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ عالمیان مسخر تدبیر تو است و سر سرکشان بستهٔ تو و جباران شکستهٔ تو و دوزخ زندان تو و فردوس بُستان تو و در آسمانها سلطان تو و زمین بحُکم و فرمان تو، در دلها پنهان تو، در آخرت عیان تو که عبدالله عذر بکاست اما غذر نخواست.
ای واقف اسرار ضمییر همه کس
در حالت عجز دستگیر همه کس
از هر گُنهم توبه ده و عذر پذیر
ای توبه ده و عذر پذیر همه کس
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۱
الهی بفضل خود قایمی و بشکر خود شکور، بعلم عارف نزدیکی و از وهمها همه دور.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۷
الهی چون سگ را در این درگاه بار است و سنگر او دیدار است عبدالله را با نا امیدی چه کار است.
در بارگهت سگان ره را بار است
سگ را بار است و سنگ را دیدار است
چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو
نومید نیم که سنگ و سگ را بار است
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۸
الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی و این دو جنس مخالف را با هم آمیختی، از روی ادب اگر بد کردیم بر ما مگیر که گرد فتنه تو انگیختی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۲
الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جُز از بندگیت روی آزادی نیست
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۶
الهی بر سر از خجالت گرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و رُخ از شرم گناه زرد داریم.
منم بندهٔ عاصیم رضای تو کجاست
تاریک دلم نور و ضیای تو کُجاست
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی
آن بیع بود لُطف و عطای تو کجاست
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۹
الهی اگر توبه به بیگناهی است پس در این جهان تایب کیست و اگر به پشیمانی است پس در جهان عاصی کیست؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۱
الهی تو منزلی و دوستان تو در راه. پس نه دل عذر خواه است و نه زبان کوتاه. آفریدی ما را رایگان و روزی دادی ما را رایگان بیامُرز ما را رایگان که تو خدایی نه بازارگان.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۲
الهی خلق به شادی از بلا برهند، من به شادی مبتلا شدم، همه شادی به خود رسانند من تو را یکتا شدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۳
الهی گردن گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ علمیان مسخّر تدبیر تو است، سر سرکشان بستهٔ تو و جباران کُشتهٔ تو و دوزخ زندان تو، فردوست بُستان تو، در آسمان سلطان تو، عزت و کبریایی از آن تو، در قیامت مطیعان راحلهٔ احسان تن، بر توقیع هر نیکبخت عنوان تو
دل درد تو را بجحان مداوا نکند
در عشق تو جان ز غم محابا نکند
ما راز غمت به کس نگوییم اگر
بوی جگر سوخته رسوا نکند
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۷
الهی همه از حیرت به فریادند و من از حیرت شادم، به یک لبقیک درب همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری که نمی دانستم تا لطف تو را دریازم. خداوندا در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج طپش دیده و نه دل الم داغ
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۰
الهی اگر کسی تو را به جُستن یافت، من تو را بگریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را به خود فراموش کردن یافتم، اگر کسی تو را به طلب یافت من خود طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.
تا در ره عشق او مجرد نشوی
هرگز ز خود خویش بیخود نشوی
دنیا همه بند تو است بر درگه او
در بند قبول باش تا رد نشوی
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۲
الهی ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما بمه ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَکَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی بجای ما، بخود کردی نه سزای ما.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۵
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که بها تو یک نفس، ای یافته و یافتنی از مُرید چه نشان دهند جُز بی خویشتنی، همه خلق را محنت از دوری است و مُرید را از نزدیکی، همه را تشنگی از نایافت آب و مُرید را از سیرابی
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۴۴
الهی آب عنایت تو بسنگ رسید، سنگ بار گرفت، از سنگ میوه رُست میوه طعم و مزه گرفت. پروردگارا یاد تو دل را زنده کرد و تخم مهر افگند، درخت شادی رویانید و میوه آزادی داد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۴۵
الهی پهنای عزت تو جای اشارت نگذاشت و قدم و حدانیت تو راه اضافت برداشت تا رهی گم کرد آنچه در دست داشت و نا چیز شد هر چه می پنداشت.