مجیرالدین بیلقانی : قطعات
شمارهٔ ۲۸
هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۸
عاشق جانانم و جانم خروشی می کند
اثیر اخسیکتی : قصاید
شمارهٔ ۴۶ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل
تا قافله شیر ز ماهی به حمل شد
اثیر اخسیکتی : قصاید
شمارهٔ ۴۸ - مدح اتابک علاءالدین محمد
پای دار، ای کوی گردون زخم چوگان در رسید
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۰۳
اگر ذوق خوشی خواهی حریفی کن دمی بادل
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۹
هرکه او با ما در این دریا نشست
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۶
ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
دشمن که برغم بخت وارون منست
غزالی : عنوان اول - در شناختن نفس خویش
فصل ششم
از این جمله که رفت بدانستی که شهوت و غضب را برای طعام و شراب و نگاه داشتن تن آفریده اند پس این هر دو خادم تن اند و طعام و شراب علف تن است و تن را برای حمالی حواس آفریده اند، پس تن خادم حواس است و حواس را برای جاسوسی عقل آفریده اند تا دام وی باشد که به وی عجایب صنعت خدای تعالی بداند، پس حواس خادم عقل اند و عقل را برای دل آفریده اند تا شمع و چراغ وی باشد که به نور وی حضرت الهیت را بیند که بهشت وی است پس عقل خادم دل است و دل را برای نظاره ی جمال حضرت ربوبیت آفریده اند، پس چون بدین مشغول باشد، بنده و خادم درگاه الهیت باشد و آنچه حق تعالی گفت که «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» معنی وی این است.
رضی‌الدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۲
در دین حق ار نبوده‌ای مادر زا
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۵
هر چه بوده است و هر چه خواهد بود
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۵۹ - جواب دادن برهمن
به پاسخ بدو گفت پیر گزین
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶
ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۶
اگر در خانه آئینه آن روح روان آید
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۲۴
هر که را نشأ غیرت به سلامت باید
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۰۹
ای دل مگشای لب زاسرار و بُرَو
اوحدی مراغه‌ای : جام جم
در توکل
یاری از غیر حق نه از دینست
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۷
در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست
مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۱۳۰ - فرامش گشت رسم شادمانی
بر آن افراخته کوهم که گویی
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۶۳ - خوان اول کشتن فرامرز،شیران را
چو شب،شعر زربفت بر سر کشید