عبارات مورد جستجو در ۳۴۴۱ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۶۸
ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گردد
خجل خورشید از خود چون چراغ روز می گردد
گسستن رشته مهر و محبت را بود مشکل
رهایی نیست مرغی را که دست آموز می گردد
کند افتادگی چون خاک ره هر کس شعار خود
اگر با آسمان گردد طرف، فیروز می گردد
بشو از عیش شیرین دست تا گردد دلت روشن
که موم از شهد چون شد دور، بزم افروز می گردد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۷۸
نفس را یاد رویش شعله بی باک می سازد
نسیم زلفش از دل سینه ها را پاک می سازد
رخش هر خون که در دل کرد، شد خط عذرخواه او
که خون از مشک گشتن راه خود را پاک می سازد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۸۷
ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر باشد
ازین گلشن گل آن چیند که دستش زیر سر باشد
نمی گیرد عنان قرب هدف تیر سبکرو را
نگاه دور خوش چشمان به دل نزدیکتر باشد
وطن بیت الحزن، اخوان به چشمش گرگ می آید
عزیزی هر که را چون پیر کنعان در سفر باشد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۹۱
همان خشک است مژگان گر به خوناب دگر غلطد
نگردد رشته تر چندان که در آب گهر غلطد
که بیرون می دهد راز گلوسوز محبت را؟
عجب دارم ز دست رعشه داران این گهر غلطد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۰۵
به لب از شوق صدره بیش جان نامه می آید
که حرفی از دهانش بر زبان خامه می آید
نمی دانم به پایان چون برم وصف میانش را
که در هر حرف، مویی بر زبان خامه می آید
اگر خواهی سر مویی نپیچد سر ز فرمانت
به خاموشی زبانی چون زبان شانه می باید
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۱۵
شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد
غنچه از شرم تو سر در ته پر می دزدد
می کند بیهده دل عیب خود از عشق نهان
گل ز خورشید عبث دامن تر می دزدد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۲۳
با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد
شانه با هر شکن زلف تو دامی دارد
عمرها رفت ز وارستگی و می سوزم
تب واسوختگی طرفه دوامی دارد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۳۰
هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد
موی از سبزه بر اندام چمن می خیزد
مشرق مصرع برجسته دل پرخون است
این سهیلی است که از خاک یمن می خیزد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۳۱
مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود
آشیان هیچ کم از خانه صیاد نبود
دل بی درد من از خواب فراموشی جست
نامه دوست کم از سیلی استاد نبود
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۷۷
خلد تسخیر دل اهل محبت نکند
برق در بوته خاشاک اقامت نکند
کرد دلگیر سفرپای گرانخواب، مرا
هیچ کس با قلم کند کتابت نکند!
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۷۹
عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند
شکوه خود چه ضرورست که اظهار کنند؟
بوی پیراهن گلزار ازان شوخترست
که نظربند ز خار سر دیوار کنند
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۸۶
چون لاله هر که باده حمرا نمی زند
جوش نشاط چون خم صهبا نمی زند
مجنون که از لباس تعلق برآمده است
آتش چرا به دامن صحرا نمی زند؟
از داغ گشت شورش مغزم زیادتر
گرداب مهر بر لب دریا نمی زند
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۳۹۴
تیر از فراق شست تو می کرد ناله دوش؟
یا بال عندلیب پر این خدنگ بود
از آبیاری عرق شرم، روی او
تا آفتاب زرد خزان لاله رنگ بود
امشب که شوخی هوسش آرمیده بود
جان شراب بر لب ساغر رسیده بود
درد طلب بلاست، وگرنه رفیق خضر
لب تشنگی خویش در آیینه دیده بود
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۰۲
هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد
خرمن به برق و خانه به سیلاب می دهد
در خون یک جهان دل بی تاب می رود
مشاطه ای که زلف ترا تاب می دهد
صیدی که بی قراری وحشت کشیده است
در چشم دام، داد شکرخواب می دهد
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۰۶
هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید
یک آفریده آتش این کاروان ندید
چون سرو، خام آمد و خام از چمن گذشت
نخلی که انقلاب بهار و خزان ندید
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۳۷
جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند
چندان که به گردش بود این دایره، هستند
شد پنجه سیمین تو در مهد، نگارین
از رشته جانها که به انگشت تو بستند
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۷۹
تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش
ابریشم بریده شود زلف جوهرش
بی عشق، آه در جگر روزگار نیست
خاکستری است چرخ که عشق است اخگرش
دارد خطر ز جنبش مژگان سفینه اش
چشمی که نیست حیرت دیدار لنگرش
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۸۷
می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ام
دارد از چشم غزالان حلقه در خانه ام
دام زیر خاک سازد سیل بی زنهار را
بس که باشد گرد کلفت فرش در کاشانه ام
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۹۹
در دل است آن کس که از نادیدنش دیوانه ایم
آن که ما را دربدر دارد به او همخانه ایم
بی تکلف یار خود را تنگ در برمی کشد
ما در آیین محبت امت پروانه ایم
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۰۷
فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشورم
قبای دار کوتاه است بر بالای منصورم
چنان باریک بین گردیده ام از عاقبت بینی
که جوی شهد آید در نظر چون نیش زنبورم
ز صحرای شکرریز قناعت گوشه ای دارم
که آید در نظر ملک سلیمان دیده مورم