عبارات مورد جستجو در ۲۵۹۸۲ گوهر پیدا شد:
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۱
تو چه ترکی تو چه ترکی که به رخ فرهمائی
ز منت شرم نیاید که به من رخ ننمائی
من بیچاره ی مسکین که به هجر تو اسیرم
تو خودم بازنپرسی که تو چونی و کجائی
چه شکایت کنم از تو که تو خود نیک شناسی
چه حکایت کنم از دل که تو خود در دل مائی
کج دهی وعده و باور کنم آن را همه از تو
من چنین ساده چرایم تو چنین شوخ چرائی
نه ز دست تو خلاصم نه به جان از تو امانم
تو چه دردسری آخر چه عذابی چه بلائی
بکنی رای وصالم نه که تو بیش ازانی
تو به جان بوسه فروشی نه که تو بیش بهائی
گر بعمری برم آیی بعتابی بخوری دل
همه رنج دل هر دوست بخواهی و نیائی
ز منت شرم نیاید که به من رخ ننمائی
من بیچاره ی مسکین که به هجر تو اسیرم
تو خودم بازنپرسی که تو چونی و کجائی
چه شکایت کنم از تو که تو خود نیک شناسی
چه حکایت کنم از دل که تو خود در دل مائی
کج دهی وعده و باور کنم آن را همه از تو
من چنین ساده چرایم تو چنین شوخ چرائی
نه ز دست تو خلاصم نه به جان از تو امانم
تو چه دردسری آخر چه عذابی چه بلائی
بکنی رای وصالم نه که تو بیش ازانی
تو به جان بوسه فروشی نه که تو بیش بهائی
گر بعمری برم آیی بعتابی بخوری دل
همه رنج دل هر دوست بخواهی و نیائی
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۶
این چه رویست بدین زیبائی
وین چه عشقست بدین رسوائی
گفتی از دست غمم جان نبری
آنچنانست که میفرمائی
چون همه قصد بخون ریختنست
هان سر و طشت که را میبائی
نیک یاری تو ولی بدخوئی
سخت خوئی تو ولی رعنائی
دل گشائی چو قبا در پوشی
دل ببندی چو دهان بگشائی
هیچ با ما سر خلوت داری؟
چه حدیثست تو بیش ازمائی
تو بر آیینه نهی صد منت
پس رخ خویش بدو بنمائی
وین چه عشقست بدین رسوائی
گفتی از دست غمم جان نبری
آنچنانست که میفرمائی
چون همه قصد بخون ریختنست
هان سر و طشت که را میبائی
نیک یاری تو ولی بدخوئی
سخت خوئی تو ولی رعنائی
دل گشائی چو قبا در پوشی
دل ببندی چو دهان بگشائی
هیچ با ما سر خلوت داری؟
چه حدیثست تو بیش ازمائی
تو بر آیینه نهی صد منت
پس رخ خویش بدو بنمائی
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۹
ای که در عشق صبر فرمائی
من ندارم سر شکیبائی
بی رخ آنکه جان بدو زنده ست
صبر را کی بود توانائی
لاله از شرم اوست سوخته دل
ماه از رشگ اوست سودائی
گفت با چشمش آفتاب که تیغ
من زنم یاتو، هان چه فرمائی
مه در آیینه فلک چو بدید
روی او گفت آه رسوائی
نخورم خار او که همچون گل
همه بد عهدی است و رعنائی
از تو حاصل چونیست جز غم دل
از تو دوری به ارچه زیبائی
چون محالست صحبت خورشید
ماه را نیست به ز تنهائی
من ندارم سر شکیبائی
بی رخ آنکه جان بدو زنده ست
صبر را کی بود توانائی
لاله از شرم اوست سوخته دل
ماه از رشگ اوست سودائی
گفت با چشمش آفتاب که تیغ
من زنم یاتو، هان چه فرمائی
مه در آیینه فلک چو بدید
روی او گفت آه رسوائی
نخورم خار او که همچون گل
همه بد عهدی است و رعنائی
از تو حاصل چونیست جز غم دل
از تو دوری به ارچه زیبائی
چون محالست صحبت خورشید
ماه را نیست به ز تنهائی
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰
خیز کاندر دلبری بر عهد و پیمان نیستی
وه که اندر دوستی یکروی و یکسان نیستی
از لبت کس بوسهای نستد کزو جان نستدی
با چنین دندان مرا باری به دندان نیستی
هر نفس جنگی بر آری، هر زمان صلحی کنی
کافرا تا چند ازین، آخر مسلمان نیستی؟
گفتی آنگه دست گیرم کت در آید دل ز پای
شد ز دست این کار و تو هم بر سر آن نیستی
وه که اندر دوستی یکروی و یکسان نیستی
از لبت کس بوسهای نستد کزو جان نستدی
با چنین دندان مرا باری به دندان نیستی
هر نفس جنگی بر آری، هر زمان صلحی کنی
کافرا تا چند ازین، آخر مسلمان نیستی؟
گفتی آنگه دست گیرم کت در آید دل ز پای
شد ز دست این کار و تو هم بر سر آن نیستی
جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۹
بیگانه وار یار ز من بگذرد همی
من میکنم سلام و بمن ننگرد همی
خود هیچ التفات بمردم نمیکند
ما را بهیچ روی بکس نشمرد همی
هر قصه که دل بنویسد زهجر او
چشمم بدست اشک همه بسترد همی
آری کنند جور بعشاق پر ولیک
او خود زحد قاعده بیرون برد همی
در عشق شرط نیست شکایت ز یار خویش
ور چه مرا فراق بدان آورد همی
بر هر صفت که باشد جانی همیکنم
کاینمایه عمر ناخوش و خوش بگذرد همی
من میکنم سلام و بمن ننگرد همی
خود هیچ التفات بمردم نمیکند
ما را بهیچ روی بکس نشمرد همی
هر قصه که دل بنویسد زهجر او
چشمم بدست اشک همه بسترد همی
آری کنند جور بعشاق پر ولیک
او خود زحد قاعده بیرون برد همی
در عشق شرط نیست شکایت ز یار خویش
ور چه مرا فراق بدان آورد همی
بر هر صفت که باشد جانی همیکنم
کاینمایه عمر ناخوش و خوش بگذرد همی
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۳
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۴
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۶
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۴۴