عبارات مورد جستجو در ۳۴۴۱ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷
از نخل ترش بار چو باران می ریخت
وز صفحهٔ رخ گل به گریبان می ریخت
از حسرت خاکپای آن تازه نهال
سیلاب ز چشم آب حیوان می ریخت
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
دل رفت بر کسیکه سیماش خوشست
غم خوش نبود ولیک غمهاش خوشست
جان میطلبد نمیدهم روزی چند
در جان سخنی نیست، تقاضاش خوشست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
از گل طبقی نهاده کین روی منست
وز شب گرهی فگنده کین موی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
و آتش به جهان در زده کین خوی منست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۱
بر ما در وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست
من‌بعد من و شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
دیروز که چشم تو به من در نگریست
خلقی به هزار دیده بر من بگریست
هر روز هزار بار در عشق توام
می باید مرد و باز می باید زیست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۲
از دفتر عشق هر که فردی دارد
اشک گلگون و چهر زردی دارد
بر گرد سری شود که شوریست درو
قربان دلی رود که دردی دارد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۶
شادم به دمی کز آرزویت گذرد
خوشدل به حدیثی که ز رویت گذرد
نازم به دو چشمی که به سویت نگرد
بوسم کف پایی که به کویت گذرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۷
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۸
گلزار وفا ز خار من می‌روید
اخلاص ز رهگذار من می‌روید
در فکر تو دوش سر به زانو بودم
امروز گل از کنار من می‌روید
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۶
گفتم: چشمم، گفت: براهش میدار
گفتم: جگرم، گفت: پر آهش میدار
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش میدار
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶۰
ای شوق تو در مذاق چندان که مپرس
جان را به تو اشتیاق چندان که مپرس
آن دست که داشتم به دامان وصال
بر سر زدم از فراق چندان که مپرس
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۴
سودای توام در جنون می زد دوش
دریای دو دیده موج خون می زد دوش
در نیم شبی خیل خیال تو رسید
ورنه جانم خیمه برون می زد دوش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰۷
با خود در وصل تو گشودن مشکل
دل را به فراق آزمودن مشکل
مشکل حالی و طرفه مشکل حالی
بودن مشکل با تو، نبودن مشکل
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۶۲
از بیم رقیب طوف کویت نکنم
وز طعنهٔ خلق گفتگویت نکنم
لب بستم و از پای نشستم اما
این نتوانم که آرزویت نکنم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۶۹
هر چند گهی زعشق بیگانه شوم
با عافیت کنشت و همخانه شوم
ناگاه پری‌رخی بمن بر گذرد
برگردم زان حدیث و دیوانه شوم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۴
مادر ره سودای تو منزل کردیم
سوزیست در آتشی که در دل کردیم
در شهر مرامیان چشم می‌خوانند
نیکو نامی ز عشق حاصل کردیم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹۴
من لایق عشق و درد عشق تو نیم
زنهار که هم نبرد عشق تو نیم
چون آتش عشق تو بر آرد شعله
من دانم و من که مرد عشق تو نیم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹۸
ای دوست ترا به جملگی گشتم من
حقا که درین سخن نه زرقست و نه فن
گر تو زوجود خود برون جستی پاک
شاید صنما به جای تو هستم من
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۸
فریاد ز شب روی و شب رنگیشان
وز چشم سیاه و صورت زنگیشان
از اول شب تا به دم آخر شب
اینها همه در رقص و منم چنگیشان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۴۷
عاشق من و دیوانه من و شیدا من
شهره من و افسانه من و رسوا من
کافر من و بت پرست من ترسا من
اینها من و صد بار بتر زینها من