عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۵
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۷
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴۸
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۵
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۸
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۰
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۸
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۱
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۳
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۵۳
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۶۹
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۹۱
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۷
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۱
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۴۰
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف
پاره ۲
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف
پاره ۹
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف
پاره ۲۵
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج
پاره ۶
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۳ - غزاله صبا
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان آبی تو
نهفته اند شب ماهتاب دریا را
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را
که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان آبی تو
نهفته اند شب ماهتاب دریا را
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را