عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۸۹
تا نان حرام و آب یک روزهٔ ما
بیرون نشود زکاسه و کوزهٔ ما
می خندد روزگار و می گرید عمر
بر طاعت و بر نماز و بر روزهٔ ما
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۹۰
هر لقمه که آلوده بود قی به از آن
بی خود به تواضع آردت می به از آن
نیکی و غرور دور دارد زخدای
بد بودن و اعتراف در پی به از آن
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱
تا زآینه زنگ را کسی نزداید
ممکن نبود که قابل نفس آید
نفس آینهٔ عقل تو شد پاکش دار
کز پاکی تو تو را به تو بنُماید
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲
آن باش که دلها به تو مایل گردد
تا هرچ بداست از تو زایل گردد
اوصاف ذمیمه را زخود بیرون کن
تا روح تو در جسم تو کامل گردد
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۴
تا با خودم از عشق خبر نیست مرا
جز بر در دل هیچ گذر نیست مرا
چون من به میان نیم تُوی حاصل من
جز من به تو مانعی دگر نیست مرا
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۵
سبحان الله که چه زیانم خود را
بر باد هوا همی نشانم خود را
نیکان خود را هنوز بد دانستند
من نیک بدم و نیک دانم خود را
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۶
زآن باده که در مجلس آن شاه دهند
بی زحمت ساقی به سحرگاه دهند
خواهی که کمال معرفت دریابی
از خود به درآ تا به خودت راه دهند
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸
یا در راه او به جان طلب معنی را
یا کم بکن از سر زبان دعوی را
خراز پی آن است که بار تو کشد
تا چاکر خر کنی چرا عیسی را
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۰
بگذار بدی که در من از وی صد نیست
چد بد که مرا امید نیکی خود نیست
افسوس که خلق را امید نیک است
اندر من و سرمایهٔ من جز بد نیست
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۲
چون می دانی که بودنیها بوده است
این پرده دریدن کسان بیهوده است
فی الجمله هر آن کسی که او پاک تر است
چون در نگری به چیزکی آلوده است
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۶
دین داری را ز بت پرستی بشناس
هشیاری را اگر نه مستی بشناس
دانم که مرا نمی شناسی به یقین
باری خود را چنانک هستی بشناس
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۷
فارغ منشین ز راه و اندر ره باش
غافل زتو نیست کردگار آگه باش
آن باش که هستی و جز آنگه باشی (؟)
لیکن تو بدان که چیستی آنگه باش
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۸
دی جرعه خور دُردکشان من بودم
در مجلسشان بدین نشان من بودم
گفتم که ببینم همه نیک و بدشان
چون نیک بدیدم بدشان من بودم
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۹
چون یک نفس از وجود خود برگذرم
خود را به دمی هزار منزل بُبَرم
پس باز به یک نظر که با خود نگرم
یک ساعته راه را به سالی سپَرم
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۰
ای نیک نمای بد مسلمان که منم
وای کالبد فساد را جان که منم
هر جا که حدیث بد رود در عالم
آن من باشم تو نیز می دان که منم
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۱
جز بادهٔ نیستی دلا نوش مکن
جز سلسلهٔ نیاز در گوش مکن
روزی که به همت از فلک برگذری
بیچارگی خویش فراموش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۲
در درد اگر طالب درمانی تو
بیهوده چرا به درد درمانی تو
جز هست کننده هر چه هست است تویی
افسوس که قدر خود نمی دانی تو
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۳
با خود بینی خاک نیرزد نیکی
دانستن بد به خود به از صد نیکی
من معترفم به بد تو مغرور به نیک
من نیک بدم ولیک تو بد نیکی
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۴
ای دیده به عیب خویش نابینایی
چون است به عیب دیگران بینایی
گر عیبهٔ عیب خویش را بگشایی
حقّا که نه خود را و نه کس را شایی
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲۵
با فاقه و فقر همنشینم کردی
بی مونس و بی یار [و] قرینم کردی
این مرتبهٔ مقرّبانِ در تُست
آیا به چه خدمت این چنینم کردی