عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۶
بس اشک که از دیده بحاصل آرم
از آب دو چشم پای در گل آرم
در چشم نماند آب و ترسم زین پس
چون شمع زدیده آتش دل بارم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۹
از بس که زیاد نیستی تاب خورم
چون کوزه ز حرص آتش ناب خورم
چون چنگ زمعدۀ تهی می نالم
چون تیغ همی ز آشنا آب خورم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۶
آنشب که ز بر آتش غم سوزم
خشک و تر خود چو شمع در هم سوزم
تنها سوزم بگوشه یی در چو سپند
چون شمع میان مردمان کم سوزم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۸
از گردش چرخ بی خرد می ترسم
در هر حالی ز نیک و بد می ترسم
زان روی که بر کس اعتمادی بنماند
از همرهی سایۀ خود می ترسم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۱
بیمارم و زیر بار غم می باشم
تا شود شویّ و من دژم می باشم
روزی که بتر بوم بهت می افتد
آخر نه چنان به هم که هم می باشم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۶
من دوش گشاده داشتم روزن چشم
بستم ز گهر سلسله بر گردن چشم
تا روز به نوک مژّه از بی خوابی
بر جیب سپهر دوختم دامن چشم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۸
ای من ز تواندوخته صد خرمن غم
بر راه تو دل نشسته بر روزن غم
بی من تو کشان دامن شادی در پای
من بی تو کشیده پای در دامن غم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۹
از بس که جفا کند بت دل گسلم
از کردۀ دوست پیش دشمن خجلم
وین اشک که بر چشم خودش کردم جای
او نیز چو یار رفت در خون دلم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۴
در گوش تو گر جای نگیرد سخنم
ور غم نخوری به حالم ، ای سر و بنم
تا مردم اگر به زخم تیر سحری
مشکین زرۀ تو حلقه حلقه نکنم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۵
در موج سرشک و عرق تب جانم
غرقه شده بد دوش همه شب جانم
تا صبح دمی به دست گیری خیال
آمد به هزار حیله بر لب جانم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۳۴
گرمن ز غمت حکایت آغاز کنم
با خود دل خلقی به غم انباز کنم
خون در دل من فسرده بینی ده تو
چون غنچه اگر من سر دل باز کنم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۳۹
هر شب ز غمت تازه عذابی بینم
در دیده به جای خواب آبی بینم
وان دم که چو نرگس تو خوابم ببرد
آشفته تر از زلف تو خوابی بینم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۴۱
در حق خود از تو صد سخن می شنوم
دشنام همی دهی و من می شنوم
این سرد سخنها نه توام می گویی
من این همه ز آن لب و دهن می شنوم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۴۹
بی آنکه مراد خویش حاصل کردیم
سرمایۀ عمر خیره باطل کردیم
بیهوده پی هوا دل می برفتیم
تا جان عزیز در سر دل کردیم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵۰
دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم
کمتر ز یکی آه بود هم نزدیم
بودیم همه شب من و اختر تا روز
درهم زده چشم و چشم برهم نزدیم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵۸
تا کی ورق عمر بهم در شکنیم
وین خندۀ می در دل اغر شکنیم؟
برخیز و پیاله را زمی پر دل کن
تا بوک مصاف غم بهم بر شکنیم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۶۶
در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن
هر گه که ره گریز جویم ز تو من
باز آوردم غم تو مانندۀ شمع
بندی بر پای و رشته یی در گردن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۷۶
در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران
چون دیدۀ نرگس از پی جان نگران
چون لاله ام از میان جان سوخته دل
چون غنچه ام از درون دل جامه دران
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸۵
سیر آمدم از غم دمادم خوردن
وز بس غم گونه گونه در هم خوردن
الحق چه نکوست عادت کم خوردن
اندر همه چیز خاصه در غم خوردن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸۶
تا چند ازین غم فراوان خوردن؟
سیلیّ جهان بگردن جان خوردن
نان می نخوری تو از غم نان خوردن
زین بیش غم بیهده نتوان خوردن