عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۶
الهی چون آتش فراق داشتی دوزخ پُر آتش از چه افراشتی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۸
الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی و این دو جنس مخالف را با هم آمیختی، از روی ادب اگر بد کردیم بر ما مگیر که گرد فتنه تو انگیختی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۹
الهی تو دوختی در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیامد از آنچه میکوشیدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۰
الهی من غلام آن معصیتم که مرا به عذر آرد و از آن طاعت بیزارم که مرا تعجُب آرد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۱
الهی گدای تو به کار خود شادان است، هر که گدای تو شد در دو عالم سلطان است.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۲
الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جُز از بندگیت روی آزادی نیست
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۳
الهی کار اگر به گفتار است، بر سر همه گویندگان تاجم و اگر به کردار است چون سلیمان به موری محتاجم
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۵
الهی من کیستم که تو را خواهم چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می پندارم کمترم و از هر دمی که می شمارم بدترم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۱۹
الهی اگر توبه به بیگناهی است پس در این جهان تایب کیست و اگر به پشیمانی است پس در جهان عاصی کیست؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۰
الهی صبر از من رمید و طاقت من شد سُست، تخم آرام کشتم بیقراری رُست، نه خُرسندم نه صبور و مهجورم نه رنجور
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۱
الهی تو منزلی و دوستان تو در راه. پس نه دل عذر خواه است و نه زبان کوتاه. آفریدی ما را رایگان و روزی دادی ما را رایگان بیامُرز ما را رایگان که تو خدایی نه بازارگان.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۳
الهی گردن گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ علمیان مسخّر تدبیر تو است، سر سرکشان بستهٔ تو و جباران کُشتهٔ تو و دوزخ زندان تو، فردوست بُستان تو، در آسمان سلطان تو، عزت و کبریایی از آن تو، در قیامت مطیعان راحلهٔ احسان تن، بر توقیع هر نیکبخت عنوان تو
دل درد تو را بجحان مداوا نکند
در عشق تو جان ز غم محابا نکند
ما راز غمت به کس نگوییم اگر
بوی جگر سوخته رسوا نکند
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۴
الهی شراب شوق در جان منصور حلاّج افزون شد، آن شراب در آن نگنجید سر بیرون شد، ابلیس جرعه ای نیافت جاوید ملعون شد، به جرعه ای از آن شراب اویس قرنی میمون شد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۶
الهی نظر خود بر ما مدام کن و این شادی خود بر ما تمام کن، ما را بر داشتهٔ خود نام کن، به وقت رفتن بر جان ما سلام کن، صدیقان از گناه پشیمانند و از طاعت خجل، عذر بر زبان دارند و تشویر در دل.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۷
الهی همه از حیرت به فریادند و من از حیرت شادم، به یک لبقیک درب همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری که نمی دانستم تا لطف تو را دریازم. خداوندا در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج طپش دیده و نه دل الم داغ
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۸
الهی پیوسته در گفت و گویم، تا وا ننمایی در جست و جویم از بیقراری در میدان بیطاقتی می پویم، در میان کارم اما نمی پویم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۰
الهی اگر کسی تو را به جُستن یافت، من تو را بگریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را به خود فراموش کردن یافتم، اگر کسی تو را به طلب یافت من خود طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.
تا در ره عشق او مجرد نشوی
هرگز ز خود خویش بیخود نشوی
دنیا همه بند تو است بر درگه او
در بند قبول باش تا رد نشوی
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۱
الهی ای مهیمن اکرم، ای محتجب معظًم، ای متجلی به کرم، ای قسّام پیش از لوح و قلم، بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم، آزاد شوم از بند وجود عدم. از دل بیرون کنم این حسرت و ندم و با دوست بیاسایم یکدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۲
الهی ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما بمه ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَکَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی بجای ما، بخود کردی نه سزای ما.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۳
الهی ای حجت را یاد و انس را یادگار، خود حاضری ما را جُستن چه کار ؟!