عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۱
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن دارد که چون تو یاری دارد، او که در هر دو جهان ترا دارد هر گز کی تو را بگذارد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۲
الهی در سر گریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز، گریستن از حسرت بهر یتیم و گریستن شمع بهر ناز، از ناز گریستن چون بود این قصه ایست دراز.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۳
الهی یک چند بیاد تو نازیدم، اینم بس که صحبت تو ارزیدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۴
الهی نه جز از یاد تو دل است نه جز از یافت تو جان، پس بیدل و بی جان کی توان ؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۵
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۶
الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم، کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم، قسمت خود نهادی و رسول خود فرستادی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۷
الهی هر چه بی طلب به ما دادی، به سزاواری ما تباه مکن، و هر چه به جای ناکرد از نیکی به عیب ما از ما بریده مکن و هر چه سزای ما ساختی به نابسزایی ما جدا مکن.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۹
الهی از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۰
الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۱
الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی.
مست تو ام از جُرعه و جام آزادم
مُرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۲
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۳
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۴
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۵
الهی گهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گهی بتو نگرم گیوم از من بزرگوار تر کیست.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۶
الهی ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۸
الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم ف نگاهدار تا پریشان نشویم و در دراه آر تا سگردان نشویم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۹
الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به تو پیوستند، نا پسندیدگان تو را بخود جستند و بگسستند نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۰
الهی این همه نوازش از تو بهرهٔ ما ست که در هر نفس چندین سوز و نور غایت تو پیداست چون تو مولایی کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۲
الهی چه یاد کنم که خود همه یادم ف من خرمن نشان خود فرا باد دادم یاد کردن کسب است و فراموش نکردن زندگانی و رای دو گیتی و کسب است چنانکه دانی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۳
الهی چندی به کسب تو یاد تو ورزیدم، باز یک چندی بیاد خود را نازیدم، اکنون که یا د بشناختم خاموشگردیدم، چون من کیست که این مرتبت را بسزیدم، فریاد از یاد باندازهٔ دیدار بهنگام و از آشنایی به نشان و دوستی به پیغام.