سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۷
برو به گوهر
دل از دست غمت زیر و زبر بی
به چشمان اشکم از خون جگر بی
هران یاری چو مو پرناز دیره
دلش پر غصه جانش پر شرر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۳
برو به گوهر
هر آنکس با تو قربش بیشتر بی
دلش از درد هجران ریشتر بی
اگر یکبار چشمانت بوینم
به جانم صد هزاران نیشتر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۴
برو به گوهر
خور آئین چهره‌ات افروته‌تر بی
به جانم تیر عشقت دوته‌تر بی
چرا خال رخت دونی سیاهه
هر آن نزدیک خور بی سوته‌تر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۶
برو به گوهر
چه خوش بی وصلت ای مه امشبک بی
مرا وصل تو آرام دلک بی
ز مهرت ای مه شیرین چالاک
مدامم دست حسرت بر سرک بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۱
برو به گوهر
دلم بلبل صفت حیران گل بی
درونم چون درخت پی به گل بی
خونابه بار دیرم ارغوان وار
درخت نهله بارش خون دل بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۴
برو به گوهر
به لامردم مکان دلبرم بی
سخنهای خوشش تاج سرم بی
اگر شاهم ببخشد ملک شیراز
همان بهتر که دلبر در برم بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۶
برو به گوهر
گر آن نامهربانم مهربان بی
چرا از دیدگانم خون روان بی
اگر دلبر به مو دلدار می‌بو
چرا در تن مرا نه دل نه جان بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۶
برو به گوهر
من آن شمعم که اشکم آتشین بی
که هر سوته دلی حالش همین بی
همه شب گریم و نالم همه روز
بیته شامم چنان روزم چنین بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۸
برو به گوهر
دو چشمانت پیالهٔ پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۹
برو به گوهر
گلان فصل بهاران هفته‌ای بی
زمان وصل یاران هفته‌ای بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لاله زاران هفته‌ای بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۲۶
برو به گوهر
اگر دردم یکی بودی چه بودی
وگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
ازین هر دو یکی بودی چه بودی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۰
برو به گوهر
خدایا دل ز مو بستان بزاری
نمی‌آید ز مو بیمار داری
نمیدونم لب لعلش به خونم
چرا تشنه است با این آبداری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۱
برو به گوهر
مرا دیوانه و شیدا ته دیری
مرا سرگشته و رسوا ته دیری
نمیدونم دلم دارد کجا جای
همی دونم که دردی جا ته دیری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۲
برو به گوهر
نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری
نمیدانم که این درد از که دیرم
همیدانم که درمانم ته دیری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۳
برو به گوهر
مسلسل زلف بر رخ ریته دیری
گل و سنبل به هم آمیته دیری
پریشان چون کری زلف دو تا را
به هر تاری دلی آویته دیری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۴
برو به گوهر
به رویت از حیا خوی ریته دیری
دو ابرویت به ناز آمیته دیری
به سحر دیده در چاه زنخدان
بسی هاروت دل آویته دیری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۵
برو به گوهر
سمن زلفا بری چون لاله دیری
ز نرگس ناز در دنباله دیری
از آن رو سه بمهرم بر نیاری
که در سر ناز چندین ساله دیری
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۷
برو به گوهر
کشیمان ار بزاری از که ترسی
برانی گر به خواری از که ترسی
مو با این نیمه دل از کس نترسم
دو عالم دل ته داری از که ترسی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۸
برو به گوهر
کشم آهی که گردون پر شرر شی
دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی
بترس از برق آه سوته دیلان
که آه سوته دیلان کارگر شی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۹
برو به گوهر
دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی
خرابه خانه‌ام ویرانه‌تر شی
کشم آهی که گردون را بسوجم
که آه سوته دیلان کارگر شی