عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۲
ای مونس غم قصه غمخواران پرس
یاری کن و احوال دل یاران پرس
از نرگس خود پرس نشان سر زلف
احوال شب تیره ز بیماران پرس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۳
ای پیک چو نامه ام نهی در دستش
صد بوسه نهی ازین رهی بر دستش
وی نامه حسدهاست مرا بر تو از آنک
تو پیش ز من بوسه دهی بر دستش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۵
ای پسته شیرینت شکر خائی خوش
وی در سرم از زلف تو سودائی خوش
در بتکده ها چون تو بتی نتوان یافت
شنگی خوش و شوخی خوش و رعنائی خوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۶
ای همچو شکر پسته شیرین تو خوش
وی همچو قمر عارض رنگین تو خوش
دردی که ز عشق تو کشم درمانست
هم مهر توام خوشست و هم کین تو خوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۹
ایدل اگرت هست سر دلبر خویش
موئی ز سر نگار سیمینبر خویش
با مشک سیه گلیم نسبت نکنی
کامد بخطا از شکم مادر خویش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۱
زهریست فراقت که دلم میچشدش
پا زهر وصال ار نبود میکشدش
خون شد دل زار من بیکروزه فراق
دانی چه شود اگر بماهی کشدش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۲
ای زلف دلاویز تو بر روی تو خوش
وی شعبده نرگس جادوی تو خوش
آیا بود آنکه با تو بینم خود را
سر سوی سر آورده چو ابروی تو خوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۶
تا از گل سیراب تو بر رست حشیش
بی بهره شدم از تو چو از خلد کشیش
ریشت بدمید و مرغ حسنت بپرید
شک نیست که باشد پرش مرغ بریش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۳
ایروی دلارای تو رخشنده چو شمع
بفروز شبی کلبه من بنده چو شمع
گر خنده زنم بیتو بر آن خنده گری
کز گریه خویش میزنم خنده چو شمع
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۶
از کوی تو دلفکار رفتیم دریغ
با ناله زار زار رفتیم دریغ
نادیده جمال یار رفتیم دریغ
نومید ازین دیار رفتیم دریغ
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۸
بگذر بچمن موسم گل جام بکف
تا رخ نهد آفتاب عیشت بشرف
بنگر تو بنرگس ار ندیدی که بود
پیرامن آفتاب پروین زده صف
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۹
روی تو فروغ آفتابست به لطف
یا عکس گل تازه در آبست به لطف
برگرد بناگوش تو خوشبو عرقت
چون بر سمن افشانده گلابست به لطف
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۱
فریاد ز ناوک جگر دوز فراق
و ز آتش جانگداز دلسوز فراق
چون زلف تو کو شبی دراز ایدلبر
تا با تو کنم شکایت روز فراق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۸
دلدار من ار سر بفرازد چون چنگ
کار من دلخسته بسازد چون چنگ
هر چند همی زند قضا همچو دفم
روزی باشد که مینوازد چون چنگ
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۳
ز ابروی تو و روی تو در ملک جمال
حالی عجب افتاد و چگویم که چه حال
دیدند ز روی و ابرویت خلق جهان
یک غره مه که باشد او را دو هلال
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۴
تا غالیه گون خال مه مهر گسل
پروانه صفت فتاد بر شمع چگل
در دیده و دل جای گرفتست چنانک
در دیده سوادست و سویدا در دل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۱
تا مردم چشم پر نمم روز وصال
دیدست رخ انصنم زهره جمال
با سوزن مژگان همه شب مشغولست
بر کار گه دیده بتحریر خیال
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۲
هم عاشق آنروی چو مه دارم دل
هم بسته آنزلف سیه دارم دل
گفتم که تو داری دل من گفتا نه
من نیستم آنکس که نگهدارم دل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۳
در حال حیاتم ای بت مشکین خال
هرگز نکنی یاد من مسکین حال
ز آنپس که شود سوخته پروانه چه سود
گر شمع بر او اشک فشاند همه سال
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۴
در پای گل از دست منه ساغر مل
بیمل نتوان برد بسر موسم گل
اکنون نکنی نشاط کی خواهی کرد
شاهد گل و گردان مل و مطرب بلبل