عبارات مورد جستجو در ۳۴۴۱ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
لب و دندان یار من نگرید
خوشی روزگار من نگرید
تیر دیدی که در کمان باشد
قامتش در کنار من نگرید
اختیار منست خوبی او
خوبی اختیار من نگرید
ترسم از نازکی برنجد اگر
تیز در روی یار من نگرید
نظر از چشم من اوام کنید
هرکه اندر نگار من نگرید
یا چو در روی او نگاه کنید
باری هم از شمار من نگرید
دوش هندی خویش خواند مرا
اینهمه اعتبار من نگرید
بوسه یی خواستم همی ز لبش
گفت: خه! کار و بار من نگرید
با دهانت فتاد بوسۀ من
چشم بد دور کار من نگردی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۹
بی یار، کسی که یار نداشت ترا
و آسوده دلی که خیره بگذاشت ترا
از بی آبی بساغر می مانی
کافتادۀ تست هرکه برداشت ترا
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
کام همه ناله و خروشست امشب
نه صبر پدیدست و نه هوشست امشب
دوشم خوش بود ساعتی پنداری
کفارت خوش دلی دو شست امشب
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۹۴
تا تنگ دلم جای تو خوش پسرست
الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست
جانا چو شکر ز تنگت ارنا گزرست
دردست من آی کز دلم تنگ ترست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۹۵
تا تنگ دلم جای چو تو خوش پسرست
الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست
جانا چو شکر ز تنگت از ناگزرست
در دست من آی کز دلم تنگ ترست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۹
زین بیش گرم چه رای خاموشی نیست
خاموشم و هیچ جای خاموشی نیست
فریادرس ای خواجه درین غم که مرا
برگ سخن و نوای خاموشی نیست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۵
دمی می رفتم مست و کش و خرّم و شاد
آن ماه دو هفته پیش من باز افتاد
گفتا که چه حالتست؟ گفتم فریاد
کان نوبت ما بقای سوگند تو باد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۶
زلفت که زروی باز پس می افتد
در پای تو چون من بهوس می افتد
چشم تو که عالمی نیفتد در وی
مستت از آن در همه کس می افتد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۱
کی بی تو مرا چو غنچه دل خوش گردد؟
تا هر نفس حال مشوش گردد
گر باد بجنبد بدرم پیراهنی
ور آب خورم در دلم آتش گردد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۱
... که طاقت فراقت دارد ؟
دل کیست که برگ اشتیاقت دارد؟
... روی تو که بتواند ساخت ؟
با درد فراق تو که طاقت دارد؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۴
امروز ملالی بکمالم دارد
باور نکنی که بر چه حالم دارد
از هر چه بر اندیشۀ مردم گذرد
زان چیز وزعکس آن ملالم دارد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۳
گفتی که بگو حال دل غم پیوند
تا چند نهان کنی ز من؟ آخر چند؟
من با تو چه گویم؟ که همه راز دلم
خاموشی من گفت باواز بلند
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۰
شاید که دلم میل بسوی تو کند
زیبد که همیشه آرزوی تو کند
پروانه چو در فروغ رویت نگردد
بگذارد شمع و قصد روی تو کند
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۰
عشّاق نه از غم جوانی گریند
یا از پی مال و سوزیانی گریند
چون چنگ همه ز تن درستی نالند
چون شمع همه ز زندگانی گریند
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۳
گر سوز توام یک نفس آهسته شود
از دود راه نفس بسته شود
در دیده از آن آب همی گردانم
تا هر چه نه نقش تست از آن شسته شود
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۸
بستند گرو با نفس مشک تتار
بوی گل و باد سحر وزلف نگار
هستند بر غم یکدگر گوهر بار
چشم من و لعل یارم و ابر بهار
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۵
تا دست بسر و بن بر آورد چنار
صد گونه بساط عیش گسترد چنار
با سرو قدان عشق کهن از سر گیر
اکنون که بباغ دست نوکرد چنار
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۸
احوال منت باور اگر نیست ز کس
ور این دو گواهت از رخ و اشک نه بس
بیماری من بچشم خود می بینی
آشفتگیم نیز ز زلفت بررس
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۵
ای بر دل من خشم تو چون ناز تو خوش
چون موسم گل وقت من از ساز تو خوش
چون چنگ خود امشب ار بسازی با ما
ما نیز برآییم چو آواز تو خوش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۸
چون در تو نیارم که پیاپی نگرم
دزدیده بزیر چشم تا کی نگرم؟
من خام طمع وصل کسی می طلبم
کم زهرۀ آن نیست که دوری نگرم