الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۱۰۸ - حکایت کردن کامل کیفیت دیر راهب رابرای ابن سعد ملعون
به باب تو ای مرد پرخاشگر عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
بگرفت سر زلف تو رنگ از دل تو کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۴۸ - تاریخ تولد
لله الحمد که از پرتو خورشید قدم واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۸
منعم! باهل فقر چه خوانی نوای زر؟ ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۱
ناکس نشود بدون نوازی تو کس صفایی جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۱
رفتی و غمت به سینه ام جای گرفت جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۶
در سینه آنچه این دل مایوس می کند سنایی غزنوی : الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
فی صفة الموت
جر دو رنگی نشد ز مرگ هلاک هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۳۹
حیف از فاطمه آن نخل جوان سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۰۴ - گرفتن فرامرز،رای هندی را به کمند
فرامرز شیرافکن پهلوان نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵
ای جمالت شمع هر جا محفلی ست آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۷
بصد امید سوی کوی دلستان رفتم سید حسن غزنوی : قصاید
شمارهٔ ۱۸ - در مدح احمد عمر فرماید
دلی که بال و پر از عشق آن پسر یابد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۵
کتاب فقه ندانند در مدارس ما هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۳۸
خان جم کوکبه عبدالرزاق سعدالدین وراوینی : باب ششم
داستانِ موش با گربه
زروی گفت : شنیدم که وقتی مردی درویش و تنگ دست و مقلّ حال در خانه گربهٔ داشت، همیشه گرسنه بودی، از بی قوتی قوّتش ساقط شده، ضعیف و بیمار بیفتاده. موشی در گوشهٔ آن خانه از مدتی دیرباز وطن ساخته بود و در منافذِ زمین از انواعِ انبارها مدّخر گردانیده ؛ با خود گفت : این گربه چنین عاجز و ضعیف افتادست، تواند بود که از عالمِ غیب قوتی که تا اکنونش ندادند، بدهند و او قویحال شود و از فراشِ بیماری بانتعاشِ صحت رسد و از من مستغنی گردد و حال چنان شود که گفتهاند : الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۲۴ - دربیان آمدن جناب محمد حنفیه به خدمت امام
بیامد به نزد شه راستین وحشی بافقی : ناظر و منظور
گرمی شعلهٔ آفتاب در عالم فتادن و مرغ آبی از غایت گرما منقار از هم گشادن و رفتن شاهزاده از مصر به سبزهزاری که از لطف نسیم او روح مسیحا تازه گشتی و با فیض چشمهسارش خضر از آب زندگانی گذشتی
به جست و جوی آن مجنون گمنام سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۴۶ - مشک ساز
ای دوستان ز شوخ مشک ساز الحذر قاآنی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۴۰
بیا به خویش به گوهر نصیحتی داری
بخش ۱۰۸ - حکایت کردن کامل کیفیت دیر راهب رابرای ابن سعد ملعون
به باب تو ای مرد پرخاشگر عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
بگرفت سر زلف تو رنگ از دل تو کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۴۸ - تاریخ تولد
لله الحمد که از پرتو خورشید قدم واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۸
منعم! باهل فقر چه خوانی نوای زر؟ ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۱
ناکس نشود بدون نوازی تو کس صفایی جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۱
رفتی و غمت به سینه ام جای گرفت جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۶
در سینه آنچه این دل مایوس می کند سنایی غزنوی : الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
فی صفة الموت
جر دو رنگی نشد ز مرگ هلاک هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۳۹
حیف از فاطمه آن نخل جوان سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۰۴ - گرفتن فرامرز،رای هندی را به کمند
فرامرز شیرافکن پهلوان نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵
ای جمالت شمع هر جا محفلی ست آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۷
بصد امید سوی کوی دلستان رفتم سید حسن غزنوی : قصاید
شمارهٔ ۱۸ - در مدح احمد عمر فرماید
دلی که بال و پر از عشق آن پسر یابد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۵
کتاب فقه ندانند در مدارس ما هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۳۸
خان جم کوکبه عبدالرزاق سعدالدین وراوینی : باب ششم
داستانِ موش با گربه
زروی گفت : شنیدم که وقتی مردی درویش و تنگ دست و مقلّ حال در خانه گربهٔ داشت، همیشه گرسنه بودی، از بی قوتی قوّتش ساقط شده، ضعیف و بیمار بیفتاده. موشی در گوشهٔ آن خانه از مدتی دیرباز وطن ساخته بود و در منافذِ زمین از انواعِ انبارها مدّخر گردانیده ؛ با خود گفت : این گربه چنین عاجز و ضعیف افتادست، تواند بود که از عالمِ غیب قوتی که تا اکنونش ندادند، بدهند و او قویحال شود و از فراشِ بیماری بانتعاشِ صحت رسد و از من مستغنی گردد و حال چنان شود که گفتهاند : الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۲۴ - دربیان آمدن جناب محمد حنفیه به خدمت امام
بیامد به نزد شه راستین وحشی بافقی : ناظر و منظور
گرمی شعلهٔ آفتاب در عالم فتادن و مرغ آبی از غایت گرما منقار از هم گشادن و رفتن شاهزاده از مصر به سبزهزاری که از لطف نسیم او روح مسیحا تازه گشتی و با فیض چشمهسارش خضر از آب زندگانی گذشتی
به جست و جوی آن مجنون گمنام سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۴۶ - مشک ساز
ای دوستان ز شوخ مشک ساز الحذر قاآنی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۴۰
بیا به خویش به گوهر نصیحتی داری