نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
منع نظاره روا نیست تماشایی را میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
گل خون بر سر خار مژهام تیز آمد ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰
ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۴ - در تجدید لقب موئیدالدین مودودشاه
ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۷
ما به زیر آسمان مشتی فروزان گوهریم مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۱۲ - مقالت برادر بزرگین
آن بزرگین گفت ای اخوان خیر اسیری لاهیجی : ملحقات
شمارهٔ ۱۱
یارم چو بناز و عشوه برخاست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱
جمله یاران تو سنگند و تویی مرجان چرا؟ انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۳ - خواجه شمس انوری را پوستینی وعده کرده و در فرستادن آن تاخیر نموده بود این قطعه در تهدید وی گفته
شمس بی نور و خواجهٔ بیاصل میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۷
می آمد دی بسان اقبال شهان ملا احمد نراقی : باب چهارم
در اخلاق و مقامات دین
اما کذب در اخلاق و مقامات دین، آن است که ادعای صفاتی چند کند، چون: خوف از خدا و رجا و صبر و شکر و تسلیم و رضا و معرفت و زهد و امثال اینها و اسم آنها را بر خود ببندد و از حقیقت و آثار آنها بی خبر باشد و در او از لوازم آنها اثری نباشد و چنین شخصی نیز کاذب است. مثلا ملاحظه می کنیم که چنانچه کسی از پادشاهی قهار، یا امیری صاحب اقتدار به جهت خیانتی که از او سر زده یا تقصیری که مرتکب شده خائف شود، چهره او زرد و نفس او سرد و خواب و خوراک بر او دشوار و عیش و تنعم بر او ناگوار، خاطر او پریشان، و اعضا و جوارح او مضطرب و لرزان می شود بلکه بسا باشد که ترک اهل دنیا و عیال و مال و منال خود می کند و در ولایات غربت به تنهائی و مشقت می سازد و این همه از خوف و بیم آن کسی است که از او ترسیده و این خوف، خوف صادق و صاحب آن خائف است. شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۹
بر یمین و یسار و ارض و سما انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۲ - کتاب و کلاهی نزد بزرگی داشت در تقاضای آن گوید
به کلاهی بزرگ کرد مرا اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۱۱
رویی نه که پشت جان قوی ماند ازو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۱
قصد به جان کرده ای ای دل محنت پرست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۱ - سید مجدالدین بوطالب نعمه را گوید
ای زتو بنهاده کلاه منی ایرج میرزا : قطعه ها
دزد نگرفته
هر کس ز خزاند بُرد چیزی جامی : دفتر سوم
بخش ۵ - ظلم پادشاه چون سیلی حبیب است که هر چند سخت آید سست نماید و ظلم دیگران چون مشت پراکنده رقیب که هر چند سست نماید سخت آید
ای به شاهی کشیده سر به سپهر انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح نظامالملک بدرالدولة والدین خاصبک طوطیبن مسعود
درخت دولت شاه عجم سر بر فلک دارد جامی : دفتر اول
بخش ۳۱ - در ترغیب مطالب بر مراقبه که عبارت است از نسیان رؤیة المخلوق بدوام النظر الی الخالق بنسیان رؤیة المخلوق یعنی رونده راه می باید که دائما ناظر جناب احدیت باشد و رقم نسیان و نیستی و فنا بر ناصیه جمیع مخلوقات کشد
سر مقصود را مراقبه کن
شمارهٔ ۱۳
منع نظاره روا نیست تماشایی را میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
گل خون بر سر خار مژهام تیز آمد ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰
ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۴ - در تجدید لقب موئیدالدین مودودشاه
ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۷
ما به زیر آسمان مشتی فروزان گوهریم مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۱۲ - مقالت برادر بزرگین
آن بزرگین گفت ای اخوان خیر اسیری لاهیجی : ملحقات
شمارهٔ ۱۱
یارم چو بناز و عشوه برخاست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱
جمله یاران تو سنگند و تویی مرجان چرا؟ انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۳ - خواجه شمس انوری را پوستینی وعده کرده و در فرستادن آن تاخیر نموده بود این قطعه در تهدید وی گفته
شمس بی نور و خواجهٔ بیاصل میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۷
می آمد دی بسان اقبال شهان ملا احمد نراقی : باب چهارم
در اخلاق و مقامات دین
اما کذب در اخلاق و مقامات دین، آن است که ادعای صفاتی چند کند، چون: خوف از خدا و رجا و صبر و شکر و تسلیم و رضا و معرفت و زهد و امثال اینها و اسم آنها را بر خود ببندد و از حقیقت و آثار آنها بی خبر باشد و در او از لوازم آنها اثری نباشد و چنین شخصی نیز کاذب است. مثلا ملاحظه می کنیم که چنانچه کسی از پادشاهی قهار، یا امیری صاحب اقتدار به جهت خیانتی که از او سر زده یا تقصیری که مرتکب شده خائف شود، چهره او زرد و نفس او سرد و خواب و خوراک بر او دشوار و عیش و تنعم بر او ناگوار، خاطر او پریشان، و اعضا و جوارح او مضطرب و لرزان می شود بلکه بسا باشد که ترک اهل دنیا و عیال و مال و منال خود می کند و در ولایات غربت به تنهائی و مشقت می سازد و این همه از خوف و بیم آن کسی است که از او ترسیده و این خوف، خوف صادق و صاحب آن خائف است. شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۹
بر یمین و یسار و ارض و سما انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۲ - کتاب و کلاهی نزد بزرگی داشت در تقاضای آن گوید
به کلاهی بزرگ کرد مرا اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۱۱
رویی نه که پشت جان قوی ماند ازو حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۱
قصد به جان کرده ای ای دل محنت پرست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۱ - سید مجدالدین بوطالب نعمه را گوید
ای زتو بنهاده کلاه منی ایرج میرزا : قطعه ها
دزد نگرفته
هر کس ز خزاند بُرد چیزی جامی : دفتر سوم
بخش ۵ - ظلم پادشاه چون سیلی حبیب است که هر چند سخت آید سست نماید و ظلم دیگران چون مشت پراکنده رقیب که هر چند سست نماید سخت آید
ای به شاهی کشیده سر به سپهر انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح نظامالملک بدرالدولة والدین خاصبک طوطیبن مسعود
درخت دولت شاه عجم سر بر فلک دارد جامی : دفتر اول
بخش ۳۱ - در ترغیب مطالب بر مراقبه که عبارت است از نسیان رؤیة المخلوق بدوام النظر الی الخالق بنسیان رؤیة المخلوق یعنی رونده راه می باید که دائما ناظر جناب احدیت باشد و رقم نسیان و نیستی و فنا بر ناصیه جمیع مخلوقات کشد
سر مقصود را مراقبه کن