ابوعلی عثمانی : باب ۵۳ تا آخر
بخش ۲۰ - فصل
و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از حکم خلوص در خدمت نکند و بذل وسع و طاقت بجای آرد.
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۰ - قطعه
ز تبدیل خزانی و بهاری
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴ - قطعه
حرمت دهقان بود لازم اگرچه بنده را
حکیم نزاری : دستورنامه
بخش ۳۸ - مقامات می خوارگان
ندانی اگر هیچ بویی بری
طبیب اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۷
در جهان از داوری هرگز نیاید داوری
بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۲۸ - قطعه
مشورت کردم از خرد که نهم
ابوعلی عثمانی : باب ۵۳ تا آخر
بخش ۷ - فصل
اگر گویند روا بود که ولی در حال ولی بود پس عاقبت او زان بگردد جواب گوئیم هرکس که از شرط ولایت کند که عاقبت او باید که نیکو بود روا ندارد و آنکس که گوید روا بود در حال کسی گوید که من مؤمنم بر حقیقت باز آنک روا بود که حال او از آن بگردد در عاقبت، دور نباشد، برین قول اگر گوید که روا بود که ولی در یک حال صدّیقی بود پس در دیگر حال از آن بگردد اختیار ما اینست و روا بود که از جمله کرامات ولی یکی آن بود که داند که او را عاقبت نیک خواهد بود، و عاقبش نخواهد گردید و این، باز آن مسئله کشد که یاد کردیم که روا بود که ولی داند که ولی است یا نه.
ابوعلی عثمانی : باب ۵۳ تا آخر
بخش ۲۴ - فصل
از کار مرید آنست که با او هیچ معلوم باید که نباشد و اگرچه اندک بود خصوصاً که در میان درویشان باشد که ظلمت معلوم نور وقت را بنشاند.
نجم‌الدین رازی : رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق)
بخش ۶ - فصل
بحقیقت بدان که هر چیزی را یکبار زادنست الاّ آدمی و مرغ را و آنچه ذوات بیضه اند که اینها را دو بارزادنست تا بکمال خود می رسند هم چنانکه مرغ بیضه می زاید و بیضه مرغ می زاید اول بیضه است در پوست خویش بند است در فضای هوا طیران نتواند کرد تا در زیر پر و بال مرغی کامل پرورش نمی یابد و از خود بنمی زاید بمقام مرغی نمی رسد. همچنین وجود آدم بیضه صفت "انی جاعل فی الارض خلیفهٔ » بود، چه بیضه بحقیقت خلیفهٔ مرغ باشد. بنگر که چه شریف مرغی بود که پوست فرمود : «خمّرت طینه ادم بیدی اربعین صباحاً» وزردهٔ وی را گفت: «و نفخت فیه من روحی.»
طبیب اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۸
بس که ساغر چشم مخمورش ز خون دل گرفت
عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷
خوش خو دارم بکار ، بدخو چکنم
بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۱۹ - قطعه
نه کسی رحم دیده در دل تو
بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۴۸ - قطعه
ای رخت چون گل از لطافت ولون
بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۴۹ - قطعه
پی سواری خود مردمان خرندخری
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۵
گر نمیخواهی مرا، صید دل غمدیده چیست
سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۴۰
اگر زودم نگارا درنیائی
طبیب اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۵
تو میر کاروانی و ما خسته رهروان
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹۳
حسنت که ذره را مه تابنده میکند
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۳
گر لب بنهی بر لب مستان چه تفاوت؟
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۸
در خواب گنج وصلت جان خراب ببیند