عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۸
ای جان و جهانرا مدد از لطف و دمت
حیران شده عقل از صفت و بیش و کمت
روزی صد بار همچو زلف بخمت
اندیشه فرو رفته ز سر تا قدمت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۹
ای جان جهان را مدد از لطف دمت
حیران شده عقل از صفت بیش و کمت
روزی صدبار همچو زلف بخدمت
اندیشه ز سر رفته فرو تا قدمت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۲
از لطف نمی شود مصور دهنت
وز ناز نگنجد سخن اندر دهنت
نام تو زبانم بصد اندیشه برد
و اندیشه ام آنکه لب نهم بر دهنت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۳
من دوش دلی ز دستکار دهنت
بگذاشتم آنجا بکنار دهنت
گر یافته یی پیش منش باز فرست
تا می دارم بیادگار دهنت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۵
یک شب خواهم خراب و ناپروایت
تا روز من اندر برسیم آسایت
چون خط تو گرد دهنت می گردم
چون زلف تو می فتم بسر در پایت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۶
در حسن ندارد گل صد پر پایت
زان می فتد از دست تو هم در پایت
و آن غنچه که لب فراهم آورد چنان
زانست که تا بوسه دهد بر پایت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۷
ای قبله گه ملک خم ابرویت
وی سیلی ابلیس زده بازویت
ای هشت بهشت خانه یی از کویت
وی دوزخ نیم سوختۀ هندویت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۰
شد راحت آن روی دلارای فراخ
تا گشت دهان آن شکر خای فراخ
وین نیز هم از غایت لطفست که خواست
تا بر دل ما تنگ کند جای فراخ
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
وقتی که بتم گره بر آن زلف نهاد
از سختی بند بر قفا می افتاد
امروز بشکر آنکه بندش بگشاد
بر روی افتاد بوسه بر پایش داد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۷
از بس که سوی چمن برد بوی تو باد
وز بس که کند گل ز دور خار تو باد
تا لاجرم آزادی سر تا پایت
در دست و زبان سوسن و سرو افتاد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۸
پیوسته مرا چون تو بتی در بر باد
عیشم ز لب تو هر زمان خوشتر باد
با وصل چو نگار کار چو منی
زر می سازد که آفرین بر زر باد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۰
خورشید غلام آن رخ مه وش باد
تیرستم ترا دلم ترکش باد
در خاک در تو مرد خوش خوش دل من
یا رب که دعا کرد؟ که خاکش خوش باد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۲
.... عشق تو فیروز مباد
جز جان من از عشق تو با سوزمباد
... ندیده بودیم روا
روزی که غمت نه بینم آنروز مباد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۳
بی روی توام صبر و دل و هوش مباد
بی یاد تو هر می که خورم نوش مباد
هرچند ترا زمن نمی آید یاد
هرگز غم تو مرا فراموش مباد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۶
گل گر چه بطبع خوب و دمساز افتاد
معشوقۀ بلبل خوش آواز افتاد
پس خنده زنان آمد و چون روی تو دید
گریان گریان خجل خجل باز افتاد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۵
چون آه دمادمم افتد
سوز دل من در دل انجم افتد
با روی تو گر چشم مرا کار افتاد
آری همه کارها بمردم افتد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۷
عکس رخ تو چون بر فلک می افتد
مه در دویی خویش بشک می افتد
رخسارۀ لعل بر رح زردم نه
کان رنگ برین رنگ خشک می افتد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۹
زلفت همه بر لالۀ تر می غلتند
گه بر گل و گاه بر شکر می غلتد
روزی صد بار بر درت میدم چشم
تر می شود و بخاک در می غلتد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۰
اشکم ز تو در خون جگر می غلتد
پیش در تو بخاک در می غلتد
در آرزوی خاک در تو همه شب
از چهرۀ من بر سر زر می غلتد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۲
از عکس لبت دیده بدخشان گردد
وز یاد رخت سینه گلستان گردد
بی روی توگر آب خورم چون گلبن
اندر دل من چو غنچه پیکان گردد