عبارات مورد جستجو در ۹۹۳۹ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۷
هر چیز کزو هستی تو پیدا شد
هم اوست که گه خامش و گه گویا شد
چون آب که شد ابر و ز دریا برخاست
شد قطره و قطره باز با دریا شد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۳
از بس که رسید از رخ و از غمزه یار
بر لاله و نرگس ستم ایام بهار
هم دود دل لاله رخش را بگرفت
هم غمزه او گشت چو نرگس بیمار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۸
از خنده رعد و گریه ابر بهار
وقتست جهانرا که شود چون رخ یار
سردی مکن ایباد بهاری بگذار
تا لاله و کل بشکفد از خاره و خار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۴
هنگام سپیده دم گل سیب نگر
ز آب بقمش نقطه ز ده باد سحر
گوئی رخ نازک دلارام منست
افشانده بر او دیده من خون جگر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۶
هنگام بهارست بتا باده بیار
کاراسته شد بزم طرب همچو نگار
گلها چو طبقهای عقیق یمنی
بر خوان زمردست در بزم بهار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۶
تا از گل سیراب تو بر رست حشیش
بی بهره شدم از تو چو از خلد کشیش
ریشت بدمید و مرغ حسنت بپرید
شک نیست که باشد پرش مرغ بریش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۲
اینخطه اگر چه هست با نزهت و روض
در وی نه باختیار خود کردم خوض
گشتست در او طبیعت نازک من
چون آب که بسیار بماند در حوض
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۸
بگذر بچمن موسم گل جام بکف
تا رخ نهد آفتاب عیشت بشرف
بنگر تو بنرگس ار ندیدی که بود
پیرامن آفتاب پروین زده صف
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۹
روی تو فروغ آفتابست به لطف
یا عکس گل تازه در آبست به لطف
برگرد بناگوش تو خوشبو عرقت
چون بر سمن افشانده گلابست به لطف
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۲
شب تیره و صبح گشته روشن زافق
چون عارض دلدار ز پیروزه تتق
دریاب صبوح را و نومید مباش
کافزون ز شمارست بدادار طرق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۱
دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل
میکرد بهر گوشه چو فرزین تحویل
خورشید پیاده در رکابش میرفت
میکرد رخ خاک بخدمت تقبیل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۵
امروز بگرما به بت مهر گسل
آلود بگل عارض چون ماه چگل
خلقی بتعجب نگران میگفتند
بیرون ز تو خورشید که اندوده بگل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۴
در پای گل از دست منه ساغر مل
بیمل نتوان برد بسر موسم گل
اکنون نکنی نشاط کی خواهی کرد
شاهد گل و گردان مل و مطرب بلبل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۲
در خطه سبزوار دیدم امسال
حالی که نماند بر فرزانه مجال
در رسته بازار کلهدوزانش
برجیست درو جمع بهم بدر و هلال
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۰
آهو چشمی که می‌رباید هوشم
چون شیر به صید کردنش می‌کوشم
بر کار کنم حیله رو به چندانک
در دیده گرگ آورد خرگوشم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۲
گه رنگ رخت ز عارض گل طلبیم
گه بوی خوشت ز برگ سنبل طلبیم
گه نغمه دلفریب روح افزایت
از ناله جان فزای بلبل طلبیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۹
ای ابن یمین مشقت کلک ببین
بگریز از او و راحت ملک ببین
گر در نشانده در زمرد خواهی
در غنچه بیا شکوفه بلک ببین
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۴۳
چون بهر نشاط و خرمی شاه جهان
بگرفت بدست خسروی تیر و کمان
تیرش ز کمان میشد و میگفت خرد
خورشید شهاب از مه نو کرد روان
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۰
خواهی که شوی با طرب و عیش قرین
زنهار که بر حضر سفر را مگزین
از خانه بگلزار سفر میکن و بس
مرد سفر دور نئی ابن یمین
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۳
باد سحری دوش من و یک دو سه تن
بودیم در آرزوی آنسرو چمن
گفتیم که آرد بر ما خاک درش
باد سحر از میانه برخواست که من