عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۸
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم، و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۹
الهی خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری ترا پرستم و اگر نداری، خودپرستم نومید مساز، بگیر دستم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۰
الهی ای دور نظر و ای نیکو حضر و ای نیکو کار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سرگشته،ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرندهٔ هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۱
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن دارد که چون تو یاری دارد، او که در هر دو جهان ترا دارد هر گز کی تو را بگذارد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۳
الهی یک چند بیاد تو نازیدم، اینم بس که صحبت تو ارزیدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۶
الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم، کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم، قسمت خود نهادی و رسول خود فرستادی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۸
الهی آنچه ما خود کشتیم به بر میار و آنچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۹
الهی از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۳
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۵
الهی گهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گهی بتو نگرم گیوم از من بزرگوار تر کیست.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۶
الهی ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۷
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست.
یارب ز رهٔ راست نشانی خواهم
باز بادهٔ آب و خاک جانی خواهم
از نعمت خود چو بهره مندم کردی
در شکر گزاریت زبانی خواهم
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۰
الهی این همه نوازش از تو بهرهٔ ما ست که در هر نفس چندین سوز و نور غایت تو پیداست چون تو مولایی کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۳
الهی چندی به کسب تو یاد تو ورزیدم، باز یک چندی بیاد خود را نازیدم، اکنون که یا د بشناختم خاموشگردیدم، چون من کیست که این مرتبت را بسزیدم، فریاد از یاد باندازهٔ دیدار بهنگام و از آشنایی به نشان و دوستی به پیغام.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۴
الهی کار آن کس کند که تواند، عطا آن کس بخشد که دارد، پس بنده چه تواند و چه دارد ؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۶
الهی چون تو توانایی کر توان است، در ثناء تو کرا زبان است و بی مهر تو کرا سر و جان است.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۷
الهی بشناخت تو زندگانیم، به نصرت تو شادانیم ف بکرامت تو نازانیم و بغزت تو عزیزانیم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۸
الهی ما بتو زنده ایم هرگز کی میریم ف ما که بتو شادمانیم کی اندوهگین شویم ف ما که بتو نازانیم چون بی تو بسر آریم، ما که بتو عزیزیم هرگز چون ذلیل شویم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۴۹
الهی چه غم دارد که تو را دارد و کرا شاید که تو را نستاید، آزادا آن نفس که بیاد تو بازان و آباد آن دل که بمهر تو نازان و شاد آن کس که با تو در پیمان است.
ما را سر و سودای کس دیگر نیست
در عشق تو پروای کس دیگر نیست
جز تو دگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۵۰
الهی هر که تو را جوید اینقدر راستخیزی باید یا به تیغ ناکامی او را خون ریزی باید هر که قصد تو کند روزش چنین است یا بهرهٔ درویش خود چنین است.