عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۳۷ - التّوکّل
او را خواهی از زن و فرزند ببُر
مردانه درآی و خویش و پیوند ببُر
هر چیز که هست بند راه است تو را
با بند چگونه ره روی بند ببُر
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۳۸ - التّوکّل
عشّاق به فضل آشنایان تواند
سرگردانان شکسته پایان تواند
جز از تو گدایی نکنم من زیرا
سلطان جهان جمله گدایان تواند
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۳۹ - التّوکّل
رزّاق یکی است هر که جز او مرزوق
ایمان این است و آن دگر کفر و فسوق
انصاف بده کژ بنشین راست بگو
رزق از خالق، تکیه چرا بر مخلوق؟
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۱ - الرّضا و التّسلیم
تقدیر چو سابق است تعلیم چه سود
جز بندگی و رضا و تسلیم چه سود
پیوسته زبیم عاقبت می سوزی
این کار چو بودنی است پس بیم چه سود
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۲ - الرّضا و التّسلیم
خواهی که خدا هرچ نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
یا هرچ رضای او در آن است بکن
یا راضی شو به هرچ او با تو کند
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۳ - الرّضا و التّسلیم
جز حق حَکَمی که حکم را شاید نیست
شخصی که زحکم او برون آید نیست
هر چیز که هست آنچنان می باید
وآن چیز که آنچنان نمی باید نیست
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۴ - الرّضا و التّسلیم
راضی چو نئی بدانچ او با تو کند
آن کن که خوش آیدت چو رو با تو کند
خود با تسلیم و [با] رضا کن تا دیو
از تو برمد فرشته خو با تو کند
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۶ - الرّضا و التّسلیم
آنجا که سعادت است چه تسبیح و چه چنگ
آنجا که شقاوت است چه نام و چه ننگ
در راه قضا یکی است اسباب و درنگ
تسلیم و رضا باید ورنه سر و سنگ
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۷ - الرّضا و التّسلیم
گر هست سعادتت چه شکّر چه شرنگ
ور زانک شقاوت است چه صلح و چه جنگ
از هر چه ازو می رسدت از بدو نیک
تسلیم و رضا باید، ورنه سر و سنگ
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۸ - الرّضا و التّسلیم
می کن ستمی و هر چه بادا بادا
کم گیر دمی و هر چه بادا بادا
از سود و زیانِ آنچ نامش عمر است
ماییم و دمی و هرچ بادا بادا
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۴۹ - الرّضا و التّسلیم
گر کِشتهٔ ما غم آورد غم دِرَویم
گر بهرهٔ ما درد بود درد خوریم
در کار خدا مرا تصرّف نرسد
امروز درآمدیم و فردا برویم
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۵۶ - الرّضا و التّسلیم
چون کار زاندازه نخواهد افزود
آن به که به هرچه هست باشی خشنود
جهد من و تو هیچ نمی دارد سود
جز آنچ نهاده اند نتواند بود
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۲ - الرّضا و التّسلیم
در دیدن روی یار اگر چشم شوی
باید که زپای تا به سر چشم شوی
با کشتن و سوختن همی ساز چو شمع
تا چشمهٔ نور و نور هر چشم شوی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۴ - الرّضا و التّسلیم
ای دل طلب یار به مشتاقی کن
وز بادهٔ نیستی دمی ساقی کن
خواهی که کمال معرفت دریابی
یک لحظه از آن خویش در باقی کن
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۶ - الرّضا و التّسلیم
تو زنده نئی مگر به جان غم او
شادی مطلب جز از نشان غم او
بر سر ننهی افسر اقبال ای دل
تا سر ننهی بر آستان غم او
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۷ - الرّضا و التّسلیم
من خاک تو در چشم خرد می آرم
عذرت نه یکی نه ده که صد می آرم
سر خواسته ای به دست کس نتوان داد
می آیم و بر گردن خود می آرم
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۹ - الرّضا و التّسلیم
در راه طلب عُجب خطایی است بزرگ
تسلیم و رضا مهر گیایی است بزرگ
در راه بماندنت خطایی نبود
افتادنت از راه خطایی است بزرگ
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۷۱ - الرّضا و التّسلیم
تسلیم و رضا به زشت کیشان ندهند
و اسرار خدا به دل پریشان ندهند
خودبینان را به ره حجابی است بزرگ
صاحب خبران خبر بدیشان ندهند
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۷۲ - الرّضا و التّسلیم
با دادهٔ حق اگر تو راضی باشی
از همچو خودی کی متقاضی باشی
راضی شو و خوش باش که یک هفته دگر
مستقبلی آید که تو ماضی باشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۷۳ - الرّضا و التّسلیم
آن کس که به بندگی قرارش باشد
با چون و چرای او چه کارش باشد
گر بنده ای اختیار در باقی کن
آن خواجه بود که اختیارش باشد