عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۷۵
عاشق آن به که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمان مبتلا بی
حسن آسا به دستش کاسهٔ زهر
حسین آسا به دشت کربلا بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۷۶
به دام دلبری دل مبتلا بی
که هجرانش بلا وصلش بلا بی
درین ویرانه دل جز خون ندیدم
نه دل گویی که دشت کربلا بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۷۹
ز مشک‌تر سیه‌تر سنبلت بی
هزاران دل اسیر کاکلت بی
ز آه و ناله تاثیری ندیدم
ز خارا سخت‌تر گویا دلت بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۰
به دریای غمت دل غوطه‌ور بی
مرا داغ فراقت بر جگر بی
ز مژگان خدنگت خورده‌ام تیر
که هر دم سوج دل زان بیشتر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۱
مدامم دل به راه و دیده تر بی
شراب عیشم از خون جگر بی
به بویت زندگی یابم پس از مرگ
تو را گر بر سر خاکم گذر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۲
ز آهم هفت گردون پر شرر بی
ز مژگانم روان خون جگر بی
ته که هرگز دلت از غم نسوجه
کجا از سوته دیلانت خبر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۳
خوشا آن دل که از خود بی خبر بی
ندونه در سفر یا در حضر بی
به کوه و دشت و صحرا همچو مجنون
پی لیلی دوان با چشم تر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۴
شبم از روز و روز از شو بتر بی
دل آشفته‌ام زیر و زبر بی
شو و روز از فراقت نالهٔ مو
چو آه سوته جانان پر شرر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۶
مدامم دل پر از خون جگر بی
چو شمع آتش بجان و دیده تر بی
نشینم بر سر راهت شو و روز
که تا روزی تو را بر مو گذر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۸۷
دل از دست غمت زیر و زبر بی
به چشمان اشکم از خون جگر بی
هران یاری چو مو پرناز دیره
دلش پر غصه جانش پر شرر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۳
هر آنکس با تو قربش بیشتر بی
دلش از درد هجران ریشتر بی
اگر یکبار چشمانت بوینم
به جانم صد هزاران نیشتر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۴
خور آئین چهره‌ات افروته‌تر بی
به جانم تیر عشقت دوته‌تر بی
چرا خال رخت دونی سیاهه
هر آن نزدیک خور بی سوته‌تر بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۹۶
چه خوش بی وصلت ای مه امشبک بی
مرا وصل تو آرام دلک بی
ز مهرت ای مه شیرین چالاک
مدامم دست حسرت بر سرک بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۱
دلم بلبل صفت حیران گل بی
درونم چون درخت پی به گل بی
خونابه بار دیرم ارغوان وار
درخت نهله بارش خون دل بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۴
به لامردم مکان دلبرم بی
سخنهای خوشش تاج سرم بی
اگر شاهم ببخشد ملک شیراز
همان بهتر که دلبر در برم بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰۶
گر آن نامهربانم مهربان بی
چرا از دیدگانم خون روان بی
اگر دلبر به مو دلدار می‌بو
چرا در تن مرا نه دل نه جان بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۶
من آن شمعم که اشکم آتشین بی
که هر سوته دلی حالش همین بی
همه شب گریم و نالم همه روز
بیته شامم چنان روزم چنین بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۸
دو چشمانت پیالهٔ پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۱۹
گلان فصل بهاران هفته‌ای بی
زمان وصل یاران هفته‌ای بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لاله زاران هفته‌ای بی
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۲۶
اگر دردم یکی بودی چه بودی
وگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
ازین هر دو یکی بودی چه بودی