عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴
از دولت عشق است بمن بر دو موکل
هر دو متقاضی بدو معنی نه بهمتا
این وصف دلارام تقاضا کند از من
وان باز کند مدح جهاندار تقاضا
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۶
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو آتش بگراید سوی بالا
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۰
بر ماه مشک بینم و بر سنبل آفتاب
آنسال نه بحلقه و این سال نه بخواب
آنرا درنگ نی و همه سال با درنگ
وین را شتاب نی و همه سال با شتاب
آن ماه را ز عنبر سازد همی طلی
وین آفتاب را کند از غالیه خضاب
ابن بر بلور گونه و آن تیره چون شبه
آن گل بدست و بوی دهد خوشتر از گلاب
این گوژ گشته و شده زو گوژپشت من
وان مار گشته خفته و از من ربوده خواب
بفزود عشق و فتنه شدم من بهر دو بر
کان هر دو چیز فتنۀ صبرند و عشق ناب
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۵
خدایگانا امشب نشاط ساز بدانک
پدرش ز آهن بودست و مادرش حجرست
بصورت شجری و ز خفچه او را برگ
که از عقیق و ز یاقوت بار آن شجرست
زبانهاش چو شمشیر های زر اندود
کزو بجان خطرست ، ار چه زرّ بی خطرست
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۸
ستی پس پشت پشت بستی بستست
پیش پشتی ستی بسی بنشستست
در معنی صبر گوید
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۲۱
اگر چه تنها باشد همه جهان با اوست
و گرچه با او باشد همه جهان تنهاست
گناه دشمن پوشد چو تیره گشت بعفو
بچیرگی در عفو از شمایل حکماست
عجب مدار ز من گر مدیح او گویم
که هرک گوید جز من بمدح او گویاست
ز فضل و مخبر و منظر بر او گوا بس کن
که آشکارٍۀ مرد از نهان مرد گواست
بسان آب و گیا خدمتش قرار دلست
بلی دل آنجا گیرد قرار کآب و گیاست
مدار نام نکو گرد فضل نیک بود
که فعل نیکو فضلست و نام نیک زکاست
صلاح بندۀ مخلص که دائم افزون باد
و آن کسی که همی نفی جست شد کم و کاست
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۳۴
بگیر ای شاه آزادت ملک طبع و ملک زاده
ز دست دلبران باده در این هرمرد شهریور
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۳۹
گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۵۵
اگر همیشه بشادیش خواهم ای عجبی
چرا همیشه بتیمار خواهدم هموار
خبر ندارد کاندر دلم اثر نکند
اگر جهان همه تیمار گردد از بن و بار
اگر بروید از آتش نبات ، گرد آید
بیک دل اندر هم مدح شاه و هم تیمار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۷۵
تاسه گردم ترا چو حق شنوی
من نگویم رواست شوتوبتاس
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۷۷
خود فزاید همیشه مهر فروغ
خود نماید همیشه گوهر اخش
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۸۰
خود فزاید همیشه گوهر اخش
خود فزاید همیشه مهر فروغ
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۸۱
کجا من چشم دارم بر سخایت
گل لاله نروید از سماروغ
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۸۵
ای میر نوازنده و بخشنده و چالاک
ای نام تو بنهاده قدم بر سر افلاک
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۹۷
عجب دو چیز بیک چیز داد یک چیزش
بملک داد سر تیغ او قرار و قوام
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۱
کنند واجب جذری هم اندر آن ساعت
بهر شبی و سپارد بناقد وزّان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۲
ز بهر سور ببزم تو خسروان جهان
همی زنند شب و روز ماه بر کوهان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۷
چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار
چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان
گر بوستان بباد خزان زرد شد رواست
اندی که سرخ ماند روی خدایگان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۸
دریا گر آن بود که بدو در گهر بود
دریاست مدح گوی خداوند را دهان
در زیر امر اوست جهان و جهان خود اوست
یا رب خدایگان جهانست یا جهان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۲۷
ابلق ایام را تا بر نشیند میرود
سبز خنگ چرخ پیش قدر او پالادۀ